تا حالا امر به معروف و نهی‌از منکر بچه‌گانه دیدید؟

یه نمونه‌اش رو می‌خوام براتون تعریف کنم:

تولد حضرت معصومه سلام الله علیها که حدود 2 هفته‌ی پیش بود، من و پسرام رفته بودیم، پیاده‌روی حرم تا حرم(حرم حضرت معصومه سلام‌الله علیها تا جمکران، بین راه چند تا برگه‌ و بسته‌ی فرهنگی پخش کردن که پسرم یکیشونو گرفت و بعدا تو خونه این بروشور رو که در مورد اثرات مخرب ماهواره بود؛ یه وراندازی کرد و البته بیشتر رو عکساش زوم کرد و برا خودش و ما اون عکس‌ها رو تحلیل کرد.

چند روزی از این ماجرا گذشته بود که هم‌کلاسی پسرم، که همسایمون هم هست، حین بازی با پسرم، بهش گفت که راستی ما امروز یه ماهواره‌ی کوچولو هم گرفتیم!

اون شب موقع خواب دوباره پسرم اون بروشور رو برداشت و کلی به عکس‌هاش نگاه کرد و بعد شب، دیروقت، گیرداده بود که بذار برم این رو برا دوستم توضیح بدم و بهش بفهمونم که ماهواره چیز بدیه و نباید می‌گرفتن و یا استفاده کنن!

اون شب به خاطر این‌که دیروقت بود، منصرفش کردم؛ ولی فردا که دوباره دوستش اومده بود تا با هم بازی کنن، پسرم، امیرمهدی، اون بروشور رو برداشت و حسابی برای دوستش توضیح داد که ببین، شیطون پشت ماهواره قایم شده و در واقع حرف‌های خودشو با ماهواره به مردم می‌زنه و پشت ماهواره کمین کرده تا ما مردم رو با گلوله‌هاش زخمی کنه و...

یا برای عکس بعدیش می‌گفت ببین این مرد و زن اولش با هم خوب و خوش و دوستن، ولی حالا که از ماهواره رد شدن، از هم‌دیگه هم، جدا شدن و قهر شدن!

و خلاصه بعد اون، بازم وقت و بی‌وقت، دوستش رو ارشاد می‌کنه که باید پدر و مادرتو منصرف کنی که ماهواره نداشته باشید که اصلا خوب نیست و خیلی چیز بدیه...