سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فرهنگ کار باید در کشور یک جورى باشد که مردم کار را عبادت بدانند؛ هر یک ساعت کار را با شوق بیفزایند در مدت و مقدار کارى که انجام میدهند. باید کار کرد. با بیکارى و بى‌میلى به کار و تنبلى و وادادگى، کشور پیش نخواهد رفت.

 

__________________

بیانات امام خامنه‌ای (قربونش برم)در دیدار مسئولان نظام جمهورى اسلامى ایران-





      

امیرمهدی، گل‌پسر 7 ساله‌ام، از بچگی گرچه ظاهر امر این بود که مشغول بازی یا کارای خودشه، همیشه حواسش به صداهای مختلف تو خونه هم بوده و اینو بعدتر یا با مطرح کردن یا پرسیدن یه نکته‌اش یا تکرار بخشیش نشون داده. ایام دهه اول ماه عزای حسین علیه‌السلام هم، که عزاداری‌ها و سخنرانی‌ها از تلویزیون پخش می‌شد، گهگاهی نکاتی از مطالب مطرح شده تو سخنرانی‌ها و یا مرثیه‌خوانی‌ها رو گلچین می‌کرد و می‌گفت و یا گاهی به شدت ابراز احساسات می‌کرد و میومد بغلم و می‌گفت که چقدر زیاد امام حسین رو دوست داره و چقدر از دشمناش بدش میاد.

دیروز هم نشسته بود و یه نقاشی از واقعه عاشورا با کلی احساس ماتم و اندوه کشید و آورد برامون توضیح داد؛ منم حیفم اومد تو وبلاگم نذارمش و بهش گفتم حتما میذارمش:

نقاشی امیرمهدی

توضیح نقاشی: وسطی که سوار بر اسبه، امام حسین علیه‌السلامه که علی اصغر 6 ماهه هم بغلشه(هر دو رو هم نورانی کرده) جلوی اسب هم خونه که ریخته، بالاتر قاتل امامه و پایین هم خیمه‌های در حال سوختنه  و امام سجاد بیمار که دراز کشیده و حضرت زینب سلام‌الله‌علیها که اون کنار ایستاده.





      

وسط هیأت اونم ظهر عاشورا اونم با مقتل‌خونی آقاتهرانی و مرثیه خوانی سلحشور دیدی انگار قلبت میاد تو دهنت؟! دیدی نفست چقدر سخت و بد میاد بالا؟ وای ...وای ...وای...

باز خوبه تو یه جمع خیلی بزرگ زار می‌زنی و هر طرف نگاه می‌کنی می‌بینی همه مثل خودتن...وای از دل زینب...وای از رقیه و حضرت سجاد(علیه السلام)...وای از ...

وای از دل امام زمان...ما که فقط ماجرا رو می‌شنویم، به زور نفسمون میاد بالا و قلبمون می‌خواد وایسه، وای از دل امام زمانمون که همه چیزو به چشم می‌بینه...

واقعا این حرف چند تا از علما که گفتن تو شب و روز تاسوعا و عاشورا برا سلامتی امام عصر صدقه کنار بذارین؛ چون قلب نازنینشون تحت فشاره، رو آدم می‌تونه درک کنه.

منتقم خون حسین(علیه السلام)

خدایا لعنت و عذاب شدیدت رو نصیب همه قاتلین حسین و ظالمین در حق اهل بیت کن؛ از ازل تا به ابد!

و خدایا هر چی زودتر منتقم خون حسین علیه‌السلام رو برسون و ما رو هم از همراهان رکابش و منتقمان قرار بده.

خدایا ما رو از حسینیان و زینبیان قرار بده و توفیق سرباز امام منتظر شدن رو نصیبمون کن و شهادت در سپاه او رو سرانجام ما قرار بده.

آمین ای خدای خوب و عزیز!





      

اینم علی اصغر و رقیه و علی اکبرای ما تو تجمع شیرخوارگان حسینی تو جمکران:

شیرخوارگان حسینی

شیرخوارگان حسینی

شیرخوارگان حسینی





      

باز ماه قشنگ و پرحزن محرم رسید. نمی‌دونم دقت کردید یا نه؛ محرم که می‌شه، دلا خیلی نرم می‌شن، واقعا یه اندوه بزرگ رو دل آدمن سنگینی می‌کنه و آدم دلش می‌خواد به هر بهانه‌ای سیل اشک باشه که روون می‌شه. اسم حسین و یارا و خانوادش که میاد، دل آدم می‌لرزه و بغض سنگینش می‌ترکه، برا همینه که مردم نمی‌تونن تو خونه‌ها دووم بیارن و همه با هم میرن هیأت‌های حسینی و ضجه و زاری سر می‌دن و دسته‌جمعی سوگواری می‌کنن.

نمی‌دونم چه جوری قلب نازنین امام زمان طاقت میاره...

خیلی خیلی سخته...

کربلا

خوش به سعادت اونایی که این روزا می‌رن کربلا...

ولی نمی‌دونم اونجا دل چه جوری طاقت میاره...همین جا و با این همه فاصله محرم که می‌رسه، قلب آدم خیلی سنگینی می‌کنه و آدم انگار می‌خواد خفه بشه، نمی‌دونم اونجا و با دیدن اون مناطق چه جور دل آدم می‌تونه طاقت بیاره و چه جور می‌تونه تحمل کنه. من که فکر می‌کنم اونجا دیگه نفس همکاری نمی‌کنه و اشک و ضجه و ندبه و زاری امون نمی‌ده...خدایا قسمتمون کن بریم حرم ارباب و یه بارم که شده درک کنیم کرب و بلا رو...

کربلا

خدایا معرفت و بینش حسینی به ما بده و ما رو حسینی کن.

 

 





      

 

 

مرگ بر آمریکا

امسال خیلی بلندتر و حماسی‌تر و با عظمت‌تر  هر چه فریاد داریم سر آمریکا می‌کشیم و با افتخار و یک‌صدا شعار "مرگ بر آمریکا" را سر می‌دهیم.

 

مرگ بر آمریکا

 ___________________

1:ترانه حامد زمانی در مورد مرگ بر آمریکا که امروز تو لانه جاسوسی خونده، خیلی حماسی و باحاله. توصیه می‌کنم از دستش ندید.

http://rajanews.com/detail.asp?id=172670

2:راستی جبهه وبلاگی غدیر هم با آدرس(http://jwg.parsiblog.com/) موج سایبری مرگ بر آمریکا راه انداخته، می‌تونید با حمایت از این موج، تو فضای سایبری هم فریاد مرگ بر آمریکا رو طنین‌اندازتر کنید.

3:با جفت پسرام سوار تاکسی شدیم تا از راهپیمایی برگردیم،راننده با دیدن خیابونای شلوغ شروع کرد به غر زدن که ببین 4 تا بچه مدرسه‌ای رو جمع کردن آوردن تو خیابونا شعار بدن و بعدشم این‌همه ترافیک و شلوغی و دردسر درست کردن برامون. منم در حالی که شعار مرگ بر آمریکای تو دست پسرم رو نشون می‌دادم، برگشتم گفتم، فعلا که می‌بینید من و دو تا پسرام که مدرسه‌ای هم نیستیم، این همه وقت تو راهپیمایی بودیم و شعار دادیم! طرف ولی کوتاه نمی‌اومد و زیر لب غرغر می‌کرد و یکی دیگه از سرنشینان تاکسی به گمان این‌:ه آتیش دعوا رو خاموش کنه، گفت نه خب حرف آقا به خاطر ترافیکیه که ایجاد شده و می‌گه خب بالاخره باید یه بزرگ‌تری این بچه‌ها رو جمع کنه که اینقدر خیابونا شلوغ نشه و ...، گفتم این حرف حرف بدی نیست که بعد از راهپیمایی یکی کمی نظم بده به افراد و خیابون‌ها و مثلا مربیان مدارس دانش‌آموزا رو جمع کنن، ولی ربطی به اصل ماجرا نداره و امروز نه فقط چند تا بچه مدرسه‌ای، بلکه اکثریت مردم، اون‌هم به شکل خانوادگی و با بچه‌های حتی کوچیکشون اومدن راهپیمایی تا محکم و استوار فریاد بزنن"مرگ بر آمریکا" و فقط یه چشم باز می‌خواد که خوب نگاه کنه و ببینه کیا اومدن و حرفشون چیه و فقط یه عده محدودی هستن که امروز رو درک نمی‌کنن!






برچسب ها : سیاسی  ,

      

ایشاللا قراره یه سری مطالعات داشته باشم و سعی می‌کنم نکات مهم مطالعاتم رو تو وبلاگ هم بنویسم، چون این نکته‌برداری هم به درد خودم می‌خوره و هم امیدوارم شما خواننده محترم وبلاگم هم استفاده کنی.(فعلا نکات از کتب شهید مطهری هست و قرآن)

حالا سری اول نکته‌ها( از داستان راستان):

  • کتاب و نوشته باید هم زحمت فکر کردن را از دوش خواننده بردارد و هم او را وادار به تفکر کند و قوه فکری او را برانگیزد؛ آن فکری که باید از دوش خواننده برداشته شود، فکر در معنی جملات و عبارات است و آن فکری که باید به عهده خواننده گذاشته شود، فکر در نتیجه است.یعنی همان تدبر و تفکر مطلوب و همواره توصیه شده، چرا که هر مطلبی تا خواننده در آن تفکر و دقت نکند و از فکر خود به نکاتی نرسد و بر آن مطلب چیزی نیفزاید، با روحش آمیخته نمی‌شود و در عمق جانش نفوذ نمی‌کند و موثر در اعمال و رفتارش نمی‌گردد. حال اگر نتیجه بسیار موثرتر بخواهیم، روشی چون مباحثه علمی بسیار موثر است. علاوه بر توصیه و تاکید فراوانی که اساتید علمی همواره بر مباحثه دارند و همچنین موفقیت افرادی چون طلاب که حتی به شکل اجباری هم برای دروسشان ساعت مباحثه دارند، من خود هم چندین بار تجربه کرده‌ام که مطلب و مبحثی که به صورت چند نفره و مباحثه‌ای مطالعه می‌شود، همه رقمه بیشتر اثر می‌گذارد؛ یعنی هم زمان طولانی‌تری در ذهن می‌ماند و هم بیشتر مورد استفاده واقع می‌شود و هم این‌که بیشتر و راحت‌تر  از حیطه فکر و مطالعه به حیطه عمل وارد می‌شود.
  • صلاح و فساد طبقات اجتماع در هم اثرگذار است و  امکان محصور کردن طبقات در حیطه خاص و عدم تاثیر و تاثر بینشان ممکن نیست؛ ولی عموما سیر ایجاد و رشد فساد از بالاست به پایین و سیر رشد و ایجاد صلاح از پایین به بالا. یعنی معمولا فساد از خواص شروع می‌شود و به عوام سرایت می‌کند و صلاح برعکس از عوام و تنبه و بیداری آنان آغاز می‌شود و اجبارا خواص را به صلاح می‌اورد.(این نکته برا من خیلی جالب بود و اولش نتونستم راحت قبول کنم که صلاح از عوام شروع می‌شه، ولی یه خورده که بیشتر فکر کردم رو مثال‌های زمان خودمون هم، دیدم که انگار آره؛ مثلا تو قضایای سیاسی و  اصل انقلاب و ... دقیقا درستی این مطلب مشهوده؛ البته با توجه به این نکته که اصل صلاح از خواص باید شروع بشه، ولی تو خواص می‌بینیم که خواص با وجودی‌که ازشون انتظار می‌ره همه با هم پرچمدار صلاح  تو جامعه باشن، ولی می‌بینیم فقط عده محدودی از خواص بینش و بصیرت درست رو دارند و  همین عده هستند که بار اصلاح کل عوام و مردم جامعه رو بر دوش می‌کشند،  و عده قابل توجهی از خواص هستند که در مدرسه بصیرت به آسانی رفوزه می‌شن و در جا می‌زنن و از آن‌جا که "موی اندر شیر خالص زود پیدا می‌شود " این عده حتی کمشون هم  زیاده و غیر قابل انتظار و اغماض. و از اون طرف گرچه عوام شاید اشتباه بکنند در جاهایی و راه درست رو نرن، ولی این ناشی از تشخیص نادرست و فشارهای وارده هست، و به محض آگاهی دادن‌های خواص و خوب عمل کردن خواص، موج مردم و اکثریت عوام، همراه با راه درست می‌شن و خواستار اصلاح اساسی. یعنی اگر خواص تو وظیفه خودشون یعنی روشن کردن مردم خوب عمل کنند، عوام خوب همراه می‌شن و عمل می‌کنن؛ ولی متاسفانه درجازدن‌های خواص و بی‌بصیرتی‌هاشونه که کارا رو خراب می‌کنه و البته خواص رو به این راحتی‌ها نمی‌شه مجاب کرد و یا عقیدشونو تغییر داد، چرا که علاوه بر علمی که دارند، رندی و سیاست خاصی هم دارند و به گاهی به خاطر حفظ جایگاه و مقام و  برخی مصلحت‌های خودساخته و جامعه ساخته ، بی‌خیال آگاهی و بصیرت می‌شن) موید این مطلب هم دستور حکومتی امام علی علیه‌السلام به مالک اشتره که حضرت می فرمایند:"برای والی هیچ‌کس پرخرج‌تر در هنگام سستی، کم کمک‌تر در هنگام سختی، متنفرتر از عدالت و انصاف، پرتوقع‌تر، ناسپاس‌تر، عذرناپذیرتر، کم طاقت‌تر در شداید از "خاصه " نیست. همانا استوانه دین و نقطه مرکزی مسلمین و مایه پیروزی بر دشمن"عامه" می باشند، پس توجه تو همواره به این طبقه معطوف باشد."  پس این فکر غلطی است که پایه‌گذاران و طرفداران اصلاح  هرگاه در فکر یک کار اصلاحی میفتند، بزرگان هر صنف را در نظر می‌گیرند و آن قله‌های مرتفع در نظرشان مجسم می‌شود و می‌خواهند از آن ارتفاعات منبع شروع کنند. تجربه نشان داده که معمولا کارهایی که از ناحیه آن قله‌های رفیع شروع شده و در نظرها مفید می‌نماید بیش از آن مقدار که حقیقت و اثر اصلاحی داشته باشد، جنبه تظاهر و تبلیغات و جلب نظر عوام را دارد.
  • گاهی برخی فکر می‌کنند که اهمیت یک کار به بزرگی و سختی آن است و اگر کاری مفید باشد ولی کوچک وساده، پس کم ارزش است و متاسفانه این نه عقیده عده محدودی است؛ بلکه همانند یک بیماری شایع  دامنگیر جامعه است. و به همین دلیل است که به عقیده شهید مطهری ما از لحاظ کتب مفید دینی و مذهبی، فقیریم. چرا که هر مدعی فضلی حاضر است ده سال و یا بیشتر وقت صرف کند  و یک اثر علمی بزرگ تالیف کند، بی آن‌که فایده‌ای به حال اجتماع داشته باشد و از تالیف یک کتاب مفید فقط به جرم سادگی و کسر شأن بودن خودداری می‌کنند و لابد عده‌ای هم در همین راستا دون شأنشان می‌دانند که حکمت‌ها و نتایج به دست آمده از  کتب ساده را به کار ببندند. و البته این بیماری در مسائل اخلاقی هم کاملا شیوع پیدا کرده است. می‌بینی که دو نفر بر سر عدم رعایت مسائل بسیار ریز با هم مشکل دارند و اختلافات فراوان؛ ولی مسائل کلان و عمده را با احتیاط فراوان رعایت می‌کنند و آتش اختلافشان با رعایت چند نکته بسیار دم دستی و خرد، به آسانی و سرعت خاموش می‌شود؛ ولی دو طرف اختلاف بی‌توجه به رعایت این نکات ریز، در آداب دست و پاگیر و تعارفات اختلاف افکن، دائم درجا می‌زنند و به شعله‌ور شدن آتش اختلافشان دست می‌سازند. و در راستای این نکته یادآوری این مطلب هم بد نیست که برخی همواره به دنبال دستورالعمل‌ها و رعایت آداب خاص برای طی پله‌های ترقی دینی هستند، لیکن بزرگان دینی همواره فقط(!) تاکید به انجام واجبات و دوری از محرمات می‌کنن و  می‌‌گن فقط با اانجام همین کار به برترین درجات می‌شه رسید و نیاز به اذکار و  اعمال آن‌چنانی نیست.






برچسب ها : سیر مطالعاتی شهید مطهری(داستان راستان)  ,

      

اوووووه!

از 2 ماه هم بیشتر شده!

واقعا رکورد زدم ها!

فاصله زمانی بین پست‌هام رو می‌گم...

ولی باور کنید تقصیر من نبود. آخه رفتیم مسافرت و بعد هم کامپیوتر جون من خراب شد و تازه درست شده. به دلیلی شرایطی نمی‌شد درستش کنیم که بماند و به خاطر همین این همه وقت کلی مطالب ناب و سوژه‌های خوب من رو محروم شدید از خوندنش(چشمک) ولی ناراحت نباشید. دیگه درست شد و ایشاللا تند تند مطلب می‌ذارم. البته از الان گفته باشم یه هفته‌ای سرم شلوغه‌ها. ولی ایشاللا تلاش می‌کنم دیگه سوژه‌هام از دستتون نره!





      

اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ

 


خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته ما را نیامرزیده اى در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرزمان.





      

اتصال به حوزه و پیوند و ارتباط مستمر با حوزه، از مهم‌ترین نیازهای بصیرت است. بسیار داشته‌ایم در تاریخ که گرچه ظرفیتی واقعا عظیم برای رشد و بصیرت بخشی و هدایت را دارا بوده‌اند، به خاطر ضعف در این بخش، به بیراهه و کجراهه قدم نهاده‌اند. کسانی که از قضا ابتدای کار واقعا خوش درخشیده‌اند و دائم دم از انقلاب و امام و شهید زده‌اند؛ حتی خود چراغ بصیرت را برای دیگران روشن کرده‌اند و باعث عمق‌بخشی به بینش سایرین بوده‌اند، لیکن به مرور زمان و به خاطر عدم ارتباط مستمر با حوزه و فضلایش، به تدریج قدم در راه افراط و تفریط‌ها و درآخر انحطاط فکری و اخلاقی گذاشته‌اند و کار را بدان‌جا رسانده‌اند که ابتدا کم کم بر اساتیدشان خرده گرفته‌اند و چنان بر همان‌هایی که روزگاری دم از شاگردیشان می‌زده‌اند ، تاخته‌اند که تو گویی هیچ سنخیتی با آنان و در هیچ زمانی نداشته‌اند. تو گویی اصلا دشمن آناند و مأموریتشان نیست، مگر کوباندن و تخریب آن‌ها.

کم نیستند چنین نمونه‌هایی، افرادی همانند سروش، که ابتدای انقلاب اتفاقا حتی جلودار بودند برای برخی‌ها؛ یا خود آقای نوری‌زاد که مطالعه پیشینه‌اش، مایه تعجب است و یا برخی تئوریسین‌های دولت اصلاحات، که از نظر سابقه اتفاقا سابقه‌ای دلنشین و انقلابی دارند. حتی در زمان پیامبر مگر نبودند آنان‌که همراهان رسول اکرم بودند ولی بعدها قدم در وادی اشتباه نهادند و یا حتی کسی چون رئیس جمهور دولت دهم، که گرچه در دولت نهم واقعا امتیاز برترین رئیس جمهور را گرفت و بیشترین خدمات و کارها را انجام داد و بسیار به گفتمان ناب اسلامی خدمت نمود، لیکن به مرور و با فاصله گیری از خط اصیل و ناب حوزه و اساتید عالی‌رتبه، همان شد که نباید و چنان کرد که نمی‌بایست. تاریخ همواره تکرار می‌شود و از همین رو مولای متقیان توصیه به تاریخ‌خوانی و عبرت‌گیری از تاریخ می‌کند؛ و امروز این مائیم و امثال قدیانی‌ها و آهستانی‌ها که گرچه در برهه‌ای از زمان خوب عمل کردند، لیکن به مرور زمان چنان قدم در کجراهه‌ها نهادند که دیگر از نوشته‌هایشان، به جای بوی خدا بویی آزاردهنده بر مشام می‌رسد. البته همانند دیگر افراد مورد اشاره این‌چنینی، هم‌چنان، تا حدی از ادبیات مثبت و اسلامی ظاهرا استفاده می‌کنند، لیکن در ورای این ادبیات، تو گویی دیگر خدا و انقلاب رنگی ندارد. با ادبیاتی ظاهرا خدایی و انقلابی، ظاهرا مدافع خون شهدا و امام شهدا، خمینی عزیز و خامنه‌ای، دقیقا بر مرام و مسلک و عقاید همینان می‌تازند. درون را رها کرده و فقط به پوسته اکتفا کرده‌اند و این همان خطری است که نشأت می‌گیرد از عدم ارتباط مستمر و فعال با حوزه. همان که باعث می‌شود، بی‌توجه به جایگاه، بر بزرگان حوزه و انقلاب بتازی.

_________________

توضیح‌نوشت: منظورم از ارتباط مستمر با حوزه، در واقع نوشیدن آب است از سرچشمه. نمی‌شود که من نوعی پایه به پایه و از ابتدا شروع نکنم یادگیری الفبای بصیرت دینی را و به یکباره و با خواندن چند کتاب و چند واقعه، برای خود نظریه پردازی شوم و استاد بصیرت‌دهی به دیگران. باید خود از کلاس اول شروع کنم و به مرور و به تدریج، در هر پایه مشق کنم و کلنجار بروم با تمرین‌ها و قدم به قدم بجوم همه شبهات را و در کلاس درس و زیر نظر استاد ان قلت کنم و ایراد؛  و مدام سئوال بپرسم و جواب بشنوم تا به مقام استاد نزدیک شوم. نمی‌شود، به یک‌باره بدون گذراندن پایه‌های ابتدایی و بدون گیرکردن در مباحث و به جواب رسیدن و امتحان پس دادن، به یک‌باره بروم کتاب‌هایی از استاد را بخوانم که بعد از مثلا 30 سال تدریس، استاد آن‌ها را نوشته و فکر کنم که حالا که من "ی" را درس گرفتم و مشقش کردم، پس "الف"‌را هم آموخته‌ام و بعد هم بروم و بر کرسی استادی تکیه زنم و بر استاد هم بتازم که تو چه می‌گویی و هنوز چیزی نیاموخته‌ای و.... بدون درس و بحث و استاد، نمی‌توان به عمق مطالب رسید. بحث‌ها و کلنجارها لازم است، تا مطالب کاملا فهمیده شوند. نمی‌شود صرف خوش‌درخشی در صحنه‌ای، انگار کنی که دیگر شده‌ای مسئول بصیرت‌بخشی و بر اساتید خرده بگیری و گمان کنی آن استاد باید بیاید زانوی ادب بزند در برابرت و بهره ببرد از محضرت. آری قدم به قدم و مرحله به مرحله باید اول الفبا را بیاموزی و سپس شبهات را بجوی، تاحدی که کامل برایت شبهه شوند حقیقتا و بعد از آن جواب استاد را بر شبهه بشنوی و بعد نظر بدهی و باز جواب بشنوی و بحث کنی و...علاوه بر این‌که نفس گرم استاد حوزه، خود بخشی از آموزش است؛ تواضع و ادب در محضر استاد شرط است برای یادگیری. حضور در محضر استاد و شرکت در جلساتش، معارفی عمیق را بر جان و دل می‌نشاند. علاوه بر این‌ها ادامه ارتباط با اساتید و بحث با هم‌بحثی‌ها و در کل تعاملات حوزوی، همه عواملی هستند برای ارتقای آموخته‌ها و رشد و تعالی.

پس‌نوشت: در پست پیشین که نوشتم در بین مداحان، سلحشور به نظرم سرشار است از عمق و بصیرت و شعور، هم در همین راستا بود. زندگی‌نامه مداحان را که می‌خواندم، هم به همین نتیجه می‌رسیدم بیش از پیش، که کسی بصیرت و عمق سلحشور را ندارد. چرا که او خود هم حوزوی است و هم چشمش بر دهان فضلای حوزه و از همین روست که می‌بینی هر جا برای هر مناسبت سیاسی داخلی و یا خارجی، تجمعی هست، مداح بصیر که فقط به شور خواندن از حسین و اهل بیت اکتفا نمی‌کند، و مجلسش علاوه بر شور حسینی، حسین را بر روز تطبیق می‌دهد و از مجلس حسین برای زمان استفاده می‌برد. همان که امتیاز امام خمینی بود بر سایر فقها که گر چه آنان هم فقیه بودند، لیکن فقاهتی که عملی شد و نجاتبخش جامعه، در امام خمینی متجلی شد.





      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >




+ سلام، سئوال در مورد برنامه‌های اندروییدی و حافظه موبایل دارم، کسی پاسخگو هست؟(چشمک)

+ سلام، کسی هست در مورد اندرویید و بازار بتونه به چن تا سئوال ابتدایی و ساده من جواب بده؟

+ سلام،از نواهایی که خاطره شدن و راجع به امام رضان، چند تا می خوام، کسی لینکشونو نداره؟



+ سلام، کمک می خوام!

+ سلام، کسی از این فلش های جالب رمانتیک نداره برا همسری روزشو تبریک بگیم؟

+ صراحت انقلابی!

+ سلام دوستان، ببخشید یه سئوال در مورد متن گذاشتن تو پارسی بلاگ:

+ سلام دوستان


[ مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ ]
[ Designed By Ashoora.ir ]