اول از همه این که من خودم از پوشیه خوشم میاد ولی هیچ وقت به نتیجه نرسیدم که آیا واقعا زدن پوشیه بیشتر به نفع وظایف مسلمونی ماست یا به ضررش و به همین خاطر علی رغم میل باطنیم به پوشیه زدن،هیچ وقت نتونستم خودمو راضی کنم برا استفادش.

و حالا میام و مطابق متنی که خودت نوشتی و مرحله به مرحله پیش میرم:

افراط در فضیلت ها:

این که یکی از مهم ترین ویژگی های فضیلت نامحدود بودنشه رو نمی دونم از کجا می گی و آیا واقعا این رو میشه با این کلیت گفت یا نه؟ ولی اینو قبول دارم که انسان گرایش به نامحدود داره و در این راستا هی دست و پا میزنه و تلاش هم می کنه و بعد هم با توجه به این میزان تلاشش اون دنیا و حتی همین دنیا جواب می گیره. ولی این که واقعا زیاده روی در حتی فضایل اولا کلا پسندیده است و یا برای فرد و موقعیت و قشر خاص و ...جای بررسی داره و ثانیا مواردی رو می بینیم که دقیقا مثل همون مسئله عبادت که شما هم اشاره کردید مثلا سفارش بزرگان و حتی خود ائمه(علیهم السلام) اینه که مشابه ائمه که دائم با عبادت و روزه گرفتن و نحوه غذا خوردن و زندگی اون ها ما نه می تونیم و نه خود ائمه این سفارش رو به ما میکنن که همه جا و مثل اون ها زندگی کنیم(ولکن اعینونی...)گرچه ما  به عنوان آمال و نقطه اوج به اون ها اقتدا می کنیم ولی این که من دائم مشغول عبادت باشم و یا همه شب های دراز تا به صبح در حال نماز و همه روزهای گرم تابستان روزه دار باشم(حتی در صورتی که از نظر نیاز مالی و ... هم هیچ مشکلی نداشته باشم)، دقیقا نکته ای است که بزرگان و اساتید اخلاق گرچه با عنوان امرمطلوب از چنین حالاتی تعریف می کنند،ولی در عین حال اگر کسی بخواهد این،شیوه زندگی اش باشد،او را نهی می کنند و حتی در عبادت و روزه داری و نماز و دعا هم حد اعتدال را به او توصیه می کنند. و مگر نه این که این ها هم فضیلتند و بنا بر استدلال شما در فضایل هر چه بیشتر تلاش کنی مطلوب تر است؟ و این هم مشخص است که همین ها هم در آن حدش را که مثال زدیم می تواند به نحوی باشد که به خروج از مسیر بندگی منجر نشود به تعبیری؛کما این که بنده در مورد همین حجاب هم در مورد افراطش اعتقاد دارم کسی می تواند با بررسی همه ابعاد به خروج از مسیر بندگی متهم سازد کسی را. یعنی این اعمال و نحوه اعمال و نحوه زندگی و نیز اهداف و تعابیر ما می تواند حد و مرز خروج از بندگی را بسیار متفاوت سازد از برای هر عملی. و با نگاه و بینشی دیگرگونه.

و مگر نداشتیم آن بزرگی را(به گمانم امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بود) که وقتی از جوانی که محاسنش را بسیار بلند کرده بود، جویای علت شد و او گفت چون فضیلت است و در فضیلت هر چه بیشتر بهتر،به او چنین گفت که گر چه فضیلت است ولی برای پیرترها فضیلت در فراوانی اش است و برای جوان ترها در کمتر بودنش. غرض این است که نمی توان لزوما گفت در هر فضیلتی و برای هر کسی بهتر در بیشتری آن فضیلت است(البته فعلا فقط در صدد اثبات اولین نکته ام وگرنه شاید اشکال کنی که اگر چنین باشد هم بر جوان مطلوب تر است پوشیده بودن و مراعات بیشتر؛ولی این بماند و سر فرصت بحثش را بکنیم بهتر است به گمانم)

نکته دیگر در این جا این است که اگر ما تلاشمان در کسب حداکثری فضایل است چرا اول در فضایل آسان تر و از نظر همه منطقی تر قدم برنداریم و آن ها را پررنگ تر نکنیم و بعد به سراغ قدم های بعدی برویم؟می دانم که می شود همزمان هم عمل کرد ولی شما کسی را در نظر بگیر که همه گونه حرف بد و رکیک استفاده می کند ولی در عین حال همه نمازهایش را دقیقا اول وقت می خواند و آیا این اسباب مضحکه  نمی شود که حالا یک بار نمازت مثلا با 5 دقیقه تاخیر ادا شود ولی این گونه مردم از دست زبان تو در آزار نباشند؟گر چه این مثال خیلی شدید است ولی می توان مثال راحت تری را هم در نظر گرفت. (مثلا کسی را در نظر بگیر که هر روز زیارت عاشورا می خواند ولی در عین حال مقدار قابل توجهی به والدینش بی احترامی می کند)و چه بسیار می بینیم در جمع پوشیه ای ها که صورت غیرواجب را پوشانده اند و جاهای واجب دیگر را نپوشانده اند و یا در صحبت کردن ها و رفتار خود؛ نه که بگوییم جلف، بلکه کاملا غیرمتناسب با آن پوشیه و حدود مورد رضایت شرع، عمل می کنند. و نیز خیلی از خانمهای متدین رو میبینم که در خیابان پوشیه می زنند که فقط رو   نگیرن!!   ولی نه مواظب دست شون هستند که دیده نشه و نه مواظب حرکات و صدا و   خنده و   ...جدیدا هم که مد شده که خانمها چادرهای عربی   خاص و مناسبی سرشون می کنند ، نقاب می زنند،ولی دستها   بیرون و همچنین کیف شون رو بیرون از چادر روی شونه میندازن که به شدت جلب توجه می کنه. و البته فقط همه چیز با این شدت هم نیست که مورد نقد است. بلکه یک خانم معمولی با پوشیه را هم می بینیم که در خیلی دیگر از مسائل دینی دم دستی تر و در چشم تر آن قدر که باید دقت نمی کند، ولی در عین حال نوبت به پوشیه که میرسد، دیگر هیچ حرفی را قبول نمی کند.  اصلا اگر یک بررسی ساده انجام دهی در خود قم هم، همه جا معروف است که یا این خانم پوشیه ای فقط بر صورت پوشیه زده و در عوض، قسمت زیر پوشیه تا پایین پایش با حداقل لباس پوشیده شده و در هنگام حساب تاکسی و خم و پیاده شدن ها و یک لحظه میان چادر باز شدن ها، همه جاهایی که پوشاندنشان واجب است، دیده می شود و صورت غیر واجبش فقط پوشیه دارد؛ و یا کسی است که آرایش فراوان کرده و در نتیجه پوشیه زده که همه کنجکاو می شوند یک لحظه به نحوی پوشیه اش کنار رود؛ و یا گدا و کسی است که می خواهد به مدد پوشیه از چهره اش به وضعش پی نبری و فکر کنی فردی است بیچاره و مستمند و راحت کمکش کنی و این ها متاسفانه شهرت پوشیه شده اند در شهر!

 

در باب بخش سوم:حجاب حداکثری:

بنده شخصا با موارد فراوانی که دیده ام نمی توانم بپذیرم که حجاب چادر به همراه نقاب، معادل این است که هیچ نامحرمی او را نبیند؛و به نظرم اگر طالب رعایت این حدیثیم باید هیچ گاه در خیابان های شهر راه نرویم و ظاهر نشویم مگر به این صورت که از همان حیاط خانه در ماشینی با شیشه های کاملا دودی بنشینیم و دوباره در همان حیاط خانه از ماشین پیاده شویم و در هیچ کجایی که حتی یک مرد نامحرم وجود دارد از ماشین پیاده نشویم. چرا که در حین راه رفتن در هوای بادی علی الخصوص ولی حتی در هوای معمولی هم،در حین سوار و پیاده شدن از تاکسی و ماشین،در لحظه بچه بغل کردن ویا بچه بر زمین نهادن و یا عبور از برخی جاهای گلی و یا از روی جوبی که پل ندارد و هر جایی که اندکی خم شدن می طلبد و یا زمانی که مدتی بسیارطولانی راه رفته ای و خسته ای و یا زمانی که وسایل فراوانی در دست داری و .... نه حتی افرادی که خیلی هیزند و برانداز اندام افراد،که افراد معمولی هم متوجه اندام آدمی می شوند و این را به کرات دیده ام که با اندکی راه رفتن یک فرد کاملا پوشیده، اطرافیان مرد و زن متوجه خیلی چیزها می شوند. و مگر حتی در خود قرآن و در ماجرای حضرت موسی و دختران شعیب پیامبر نداریم که حضرت موسی گفتند من از جلو می روم و شما از پشت بیا؟ و یا حضرت مریم که در هنگام بازگشت از نزد فرشته الهی با چند قدم راه رفتن، همگان متوجه بارداری او گشتند. اگر چنین دقتی را طالبیم زنان ما عملا نباید به هیچ وجه در جامعه حاضر شوند. حال داشته باشیم این نکته را که مگر نیست که حتی شنیده شدن صدای زن توسط مرد هم ضدفضیلت است، و یا مگر در رساله امام نیست که حتی اگر زنان کاملا هم به رعایت حجاب مواظب باشند،ولی باز هم برایشان بهتر  است که در اندرونی ترین قسمت خانه باشند و مگر برای ضرورت بیرون نیایند؟پس چگونه است که همین بانوانی که نقاب بر صورت دارند این همه در جامعه حضور دارند و و یا درباره صدایشان اکثرا می بینیم که مواظبت نمی کنند و مثلا در مهمانی ها و یا اماکن دیگر، نمی گویم خندیدن بلند، حتی با صدای بلند صحبت های عادی دارند و بر اینان کسی خرده نمی گیرد؟ یا در خیابان و پارک که فرزندشان را صدا می زنند. مگر نه این که صدا هم در احکام حجاب به این حد بیان شده که چه بهتر که صدای زن هیچگاه به گوش هیچ نامحرمی نرسد؟! و یا چگونه است که این خانم های پوشیه دار یک بار می زنند و یک بار نه و یا یک جا میزنند و یک جا نه و یا گاهی چشمان را هم می پوشانند و گاهی برای جلسات و صحبت و برخی کارها چون خرید و دیدن زخم بچه و... چشم و یا صورتشان باز است؟ و این موارد را در مقیدترین ها به پوشیه هم می بینیم و اتفاقا همه می گویند کسی که اکثرا می زند و گاهی نه، آن گاهی بسیار همه را دقیق می کند در صورتش! و یا چگونه است که همین بانوان پوشیه دار در مهمانی های خودمانی و یا در جمع مثلا داماد و برادرشوهر و فامیلان نامحرم پوشیه برصورت ندارند؟ و به راحتی با اینان در حد متعارف مذهبی ها، سخن می گویند و احوالپرسی می کنند و بر سر یک سفره غذا می خورند و در یک جمع هم می نشیند یا حتی در آن گاهی که مردان و زنان در اتاق های جدایند،ولی صدایشان به هر حال به هم می رسد. مگر اینان نیز نامحرم نیستند و مگر استثنا شده است حد پوشش در برابر چنین نامحرمانی و یا مگر کسب فضایل فقط در مواقع حضور نامحرم غیرفامیل و اجنبیست؟ و جالب که مردان اقوام چنین زنانی خود اذعان دارند که برای زنی که گاهی پوشیه می زند و گاهی نه، و یا در بیرون می زند و در برابر ما، نه، اتفاقا بیشتر جلب توجه می کنند و باعث برانگیختگی بیشتر حس کنجکاوی، حتی در مذهبی ها، می شود، که ببینند چهره ای که همواره با پوشیه پنهان می شود، مگر چگونه است و چقدر زیبا؟! و از همین روست که دیده ایم و شنیده ایم در آشنایان که  آن زنی که بسیار مقید بود در بیرون، و هیچگاه بی پوشیه نبود و حتی چشمانش هم، همواره ناپیدا بود، این ایجاد کنجکاوی بیشتر که مگر چیست در صورتش که چنان همواره زیر پوشیه پنهانش می کند، منجر به این شد که بالاخره مردی از اقوام اتفاقا بسیار نزدیک، یک بار زن را غافلگیر کرد و در خلوتش وارد شد و به اوی کاملا بی حجاب نگاه کرد! تا حس کنجکاوی بیش از این اذتش نکند! و چگونه است که از طرفی به حدیث حضرت زهرا تمسک می جویند و می گویند صورت باید پوشیده باشد، و از طرفی بسیاریشان، پوشیه ای را استفاده می کنند که چشم هایشان در آن نمایان است و مگر نه این که در کل بدن صورت مرکز است به بیانی؛ و در صورت هم چشمان؟! و نیز مگر در مورد خود حضرت زهرا در ماجرای آموزش دعای تب به حضرت سلمان نداریم که امام علی علیه السلام به سلمان فرمودند اى سلمان ! همین امروز بیا به منزل حضرت فاطمه سلام اللّه علیها؛ چون او علاقه دارد تو را ببیند هنگامى که وارد منزل ایشان شدم حضرت را مشاهده کردم که در گوشه‌اى نشسته و چادر کوتاهى بر سر خود افکنده است . وقتى نگاه حضرت بر من افتاد، اظهار داشت : اى سلمان ! پس از وفات پدرم بر من جفا نمودى ! و گله از کم به دیدارش آمدن را می کند . روایت داریم که صحابه پیامبر مرتب با حضرت زهرا(س) رفت و آمد داشتند و به منزل او می آمدند. گاهی حضرت زهرا (س) می گفتند: دلم هوای اباذر را کرده است، بگویید بیاید تا او را ببینم. حتی روایت داریم که یکی از صحابه(ظاهرا حضرت سلمان) ، در ملاقات با حضرت از زردی چهره او اظهار نگرانی می کند و سلمان از مندرس بودن لباسهای فاطمه زهرا(س) سخن می گوید. و همه این ها در پرتو دیدار صورت می گیرد. پس جمع بین احادیث و نیز مکان و منطور از احادیث، همان طور که واقفید مسئله ای بسیار مهم می باشد و نباید از آن غافل شد. و چه جالب یکی از اساتید می فرمود که اگر پوشیه و نقاب خوب و پسندیده است چرا همسر مراجع روشنفکر و به روز، چنان حضرت امام خمینی و امام خامنه ای و در درجه بعدی دختران ایشان از چنین حجابی استفاده نمی کنند؟ چه اگر پسندیده بود،اینان در صف مقدم عمل بدان قرار داشتند!

و همین ها برای بخش"جمع بین حضور اجتماعی و حجاب حداکثری"هم کفایت می کند. به علاوه این تاکید که اتفاقا سیاق حدیث مطرح شده به وجوب اختفاء زن محجبه از دید نامحرم هم دلالت دارد! و این تناقض نیست؛به مدد مسئله آیات متشابه و با یاری گرفتن از نحوه زندگی خود حضرت زهرا سلام الله علیها که در بالا مطرح شد و سایر روایات و احادیث آن حضرت و سایر حضرات معصومین علیهم السلام. و اگر شما ندیده اید بنده شخصا همین امروز هم دیده و می بینم کسانی را که با تمسک به چنین احادیثی بانوان منزل خویش را از هر گونه حضوری در جامعه محروم می کنند و برخی نیز این حضور را به حداقل ممکن که از نظر من و شما بسیار شگفت انگیز است؛رسانیده اند و آن حداقل بارهای حضور را هم، به این حجاب حداکثری(!) مطرح شده توسط شما محدود کرده اند. و یا آقایانی که گرچه در عمل موفق نشده اند، ولی در سخن چنان به انکار حضور زن در اجتماع و موارد این گونه می پردازند و به شدت هم عدم ناراحتی خود را از این حضور حتی زنان کاملا محجبه اعلام می کنند.

و خاتمه نقد این بخش هم این که اگر طبق بیان شما فقط این حدیث حضرت زهرا را بخواهیم ملاک قرار دهیم به تناقض حضور زن در اجتماع می رسیم که بنده هم توضیح دادم که با حجاب روبنده هم اگر فقط از این حدیث بخواهیم تمسک بجوییم نباید زنان در جامعه حضور یابند(نکته ای هم در این جا اضافه کنم برای کمک به شما و البته تایید این حرفم که حتی با روبنده هم نباید زن در جامعه حضور داشته باشد،این که داریم که مثلا حضرت زینب وقتی می خواستند به بیرون از خانه بروندعلاوه بر بانوان بنی هاشم که احاطه شان می کردند،مردانشان هم، همه دور حضرتشان حلقه می زدند تا هیچ کس به هیچ گونه حضرت را نبیند)،این جا دیگر این که "هستند کسانی که تمایل دارند..."حداقل از جانب شما نباید مطرح شود. چرا که همان گونه که مستحضرید اگر حکمی از دین خلاف میل و تمایل ما باشد هم، ما موظفیم به اجرایش؛آن هم به صورت تمام و کمال؛چه حکمتش را دریابیم و چه نه!

 

چرا پوشش صورت؟آن هم با پوشیه؟

البته همان گونه که خود اشاره کرده اید،چرا وقتی می شود، با جمع کردن و سفت کردن چادر حجاب به قول شما حداکثری(!)را داشت، از پوشیه استفاده کنیم؟گرچه خود جوابی داده اید،ولی دقت بفرمایید که در جواب اولا و ثانیا شما:این که  دست انسان درگیر است خب برای خود چادر گرفتن هم،یک دست در خیلی مواقع درگیر است؛مثلا قسمت پایین تر از نقاب که برای اکثر حتی با نقاب هایش هم،دوخته نشده است،چه برسد به بقیه مردم و این خستگی توام با زدگی اتفاقا شاید برای پوشیه بشتر باشد. این را برای شما که با رضایت خاطر از پوشیه استفاده می کنید، بهطور صد درصد نمی گویم؛بلکه برای جمع کثیری که از باب رضایت همسر و پدر و یا احتیاط واجب مرجع تقلیدشان و یا اجبار به خاطر آرایشی که زیر نقاب می پوشانندش؛می گویم. چرا که به هر حال پوشیه هم سختی های خودش را دارد، تاریکی و گرما و ... و البته اصلا برای همین چادر مگر نه این که  عده کثیری همین بحث گرما و خستگی و سنگینی چادر و در نتیجه زدگی از آن را علم می کنند و مگر نه این که امثال من و شما حتی برای همین چادر که این چنین بحث زدگی . گرما و... را مطرح می کنند،چنین احساس نداریم و همانند خانم آرین با این دید به چادر می نگریم که تاج بندگی ماست در برابر مخلوقمان! پس گرچه از باب راحت تر کردن احکام دینی، و البته سوای سایر نقدها بر پوشیه،در نگاه اول این جواب شما خوب است، ولی با دیدی عمیق تر جوابتان را شخصا نمی پسندم و پیش خود گفتم کاش این قسمت اولا را اصلا ننوشته بودید. و جالب این که این را مستند نقل کنم که کسی می گفت: من شنیدم بنده خدایی که خیلی جا نماز آب می کشید خانومش رو مجبور کرده بود وقتی   بیرون میاد پوشیه بزنه و الان خانومه زده شده و می خوان طلاق بگیرن. و چه فراوانند این گونه زدگی ها به علت برخی سختگیری های بی مورد و غیرمنطقی اکثرا آقایان و متاسفانه در اثر این افراط یک طرف، نتیجه ای با افراط در طرف مقابل! در باب جواب قسمت دوم شما هم این که شما گفته اید اتفاقا پوشیه دست انسان را بازتر می کند تا بانوان با آزادی بیشتر به امورات خود بپردازندو کارشان آسان تر می شود، گرچه به این شکل بخواهید نگاه کنید کاملا درست است و من خودم یکی از مهم ترین مزایای پوشیه را همین مسئله می دانم، و به همین دلیل اتفاقا به پوشیه علاقه مندم؛ ولی متاسفانه صحنه های زیادی را دیده ام که در یک مکان شلوغ یا کمی تاریک خانم پوشیه دار با چه مشقتی عبور می کند و یا به خاطر پوشیه و در نتیجه دید کمش، چه مشکلاتی حتی برای بقیه افراد ایجاد کرده و یا هنگام خرید مثلا پارچه و لمس آن برای تشخیص جنس آن و یا موارد فراوان دیگر به خصوص در خرید؛ و یا در وسط خیابان و به خصوص شب ها از این رو که فاصله دورتر را سخت تر می بیند باعث مشکل برای رانندگان به خصوص موتوری و دوچرخه سوار شده  و چه بسیار است از این قبیل. و دقیقا به همین خاطر بسیاری از پوشیه ها قسمت چشمشان باز است و دیگر هیچ پوششی، حتی آن پوشش حریر و نازک را، هم ندارد. و از بابت جوابتان برای نگاه آلوده، البته فقط جواب از نظر فقهی و شرعی اش را در قسمت نظر مراجع اشاره می کنم.

 

پوشیه؛جلب نگاه

در باب این که آیا صورت پوشیده محرک است یا خیر،بالاتر اشاره کردم که اتفاقا برای افراد عادی که پوشیه ندارند ولی باحجابند با چادر، که افراد مریض نهایتا به صورتشان نگاه می کنند که البته با نحوه برخورد و نگاه خانم، می شود از اکثر نگاه های مسموم جلوگیری کرد و برای موارد دیگر دقیقا می شود به کنترل چنین نگاه هایی پرداخت و  البته فرد مریض را برای بارهای بعد هم ادب کرد. ولی برای کسی که از پوشیه استفاده می کند،اگر چشم ها نیز پوشیده باشد، نگاه به اندام فرد بیشتر و خیلی دقیق تر شده و این را در کنار این بگذار که نگاه معمولی برصورت گناه نیست و حال آن که دقت در اندام چرا؛ و با این اوصاف خانم پوشیده با پوشیه زمینه نگاه دقیق بر اندام خویش را البته برای افراد مریض که کم هم نیستند، فراهم کرده است و جالب این که من این را نه فقط از جانب شخص خودم بلکه اتفاقا به نقل از برخی آقایان می گویم که تجربه شان را چه در مورد پوشیه و چه موارد مشابه این چنینی مطرح می کردند که در چنین مواردی به عینه دیده اند که آقایان حاضر در کوچه و خیابان و منطقه در چنین خانم هایی با چه دقتی متمرکز شده اند و البته فراموش کردم بگویم که بحث تا این جای بحث من در باب پوشیه در مورد اماکنی بود که پوشیه زدن غیرمتعارف است و فقط تعداد محدود و اندکی از این پوشش استفاده می کنند، است؛ نه در مکانی مثل قم که حداقل چشم ها تا حدی به دیدن پوشیه عادت کرده اند.(گرچه برخی قسمت های بحث به مکانی همانند قم هم اشاره می کرد و اختصاصی برای مکان غیر متعارف نبود بلکه عموما بود و البته بیشتر از این هم در ادامه می آید)در مورد پوشیه ای که چشمان را نمی پوشاند و قسمت چشم باز است و شما هم در پستتان از آن استفاده کرده اید هم، اتفاقا به مدد حرف خود شما که صورت سپید محدود شده در چادر، زیباتر است و این که بیشترین زیبایی در صورت است و چشمان نقطه اوج زیبایی صورتندو مرکز آرایش های بدن و سپس صورت؛ و شعرا در باب چشم چه بسیار شعر سروده اند؛ و البته به اذعان بسیاری از مردان(هم پرسیده ام و هم با جستجو در باب پوشیه در همین اینترنت به راحتی به این مسئله پی می بریم)جایی همانند تصویر پست شما که چشمان طرف پیداست،اتفاقا جذب نگاه مردان با شدت بسیار بیشتری صورت می گیرد  و جلب توجه بیشتر حاصل می شود و چه جالب بود مطلبی که در سایتی دیدم؛ که اتفاقا در غرب هم، جایی که می خواهند تمرکز بیشتر بر چهره خانم و علی الخصوص چشمانش ایجاد کنند از پوشیه ای که فقط چشمان را باز گذاشته استفاده می کنند تا در نهایت به نتیجه مطلوبشان برسند. به قول بیان شما جذابیت مضاعف ایجاد کنند.

 این که اکثر پسران،دختران چادری را برای ازدواج انتخاب می کنند، هم تا جایی که بنده شنیده ام و مطالعه کرده ام نه از باب جذابیت صورت و چهره شان است، که از این باب است که چنین افرادی چون تقید بیشتر به دین دارند؛ در وفاداری و رعایت حقوق و احترام به همسر و در کل زندگی افراد شایسته ترند و کمتر به غیرت همسرشان تیشه می زنند و از بین این ها هم، بیش از همه بحث وفاداری پررنگ است و حداقل بنده تاکنون هیچ کجا جنین نشنیده ام که علت انتخاب شدنشان برای ازدواج،جذابیت بیشترشان در سایه پوشش چادر است. و موید این حرف هم، این است که همین پسرانی که در آخر مایلند با چادری ها ازدواج کنند،برای دوستی و خوشگذرانی و لذت از زیبایی های خانم ها به سراغ دختران بی حجاب می روند  و نه حتی دختران چادری ای که خود هم خواستار روابط دوستی بین دختر و پسرند و  چراغ سبز هم می دهند. گرچه، اگر بخواهند هم، دختران چادری با عقیده اصلا چنین اجازه ای به آن ها نمی دهند، ولی همه ی این که به سراغ بی چادری ها می روند هم، از سر ناچاری و این که دختران چادری چنین اجازه ای نمی دهند، نیست.

 

پوشیه و طرد از اجتماع:

این قسمت حرفتان را تایید می کنم که عموم مردم به دوستی با فردی با پوشیه(و البته نه پوششی متفاوت!چرا که می بینیم این همه پوشش های عجیب و غریب و این همه ارتباطات اتفاقا زیادشان را) تمایلی ندارند و البته نه فقط از باب این که آن را نشانه تحجر و عقب ماندگی بدانند، بلکه اضافه کنید به این دلیل، عدم وارد بودن چنین افرادی به ارتباط زیبا و خوب برقرار کردن را و کناره گیری و گوشه گیری خود چنین افرادی را و نیز این که چشمان خصوصا و صورت عموما در ایجاد ارتباط  و به خصوص ارتباط زیبا و موثر نقش بسزایی دارند و  اگر چشم و صورت هم پوشیده باشد ارتباط به حد مطلوب نمی رسد. کما این که می بینیم که افرادی با وجودی که هر روز هم تلفنی صحبت کنند باز هم احساس می کنند باید همدیگر را ببینند تا حرفهایشان را کامل به هم بزنند و منظورشان را به طرف مقابل بفهمانند، و گوی این صحبت تلفنی راضیشان نمی کند. بماند که در مواردی مثل نامه نگاری و ایمیل و تلفن، افراد از روی ناچاری به ارتباط غیرتصویری تن می دهند و همواره آرزوی دیدار تصویری و زنده را دارند و حتی از همین رو چت و تلفن و سایر ارتباطات تصویری ایجاد شده اند(البته ما هم منکر این نیستیم و اتفاقا این هم، موید حرفمان است که گاهی آن چه را که نمی شود رودررو به فردی گفت، بهتر است به شکل غیرمستقیم و غیرتصویری و مکاتبه ای به فرد گفت). و این را هم اضافه کنید که فرد برای برقراری ارتباط نمی داند که چه چهره و شخصیتی پشت این نقاب سیاه است و این هم، کار را مشکل تر می کند و همین می شود که حتی افراد مذهبی و باچادر و حجاب مناسب هم در صورتی که با دو خانم یکی با پوشیه و دیگری بی پوشیه مواجه باشند،ارتباط با دومی را ترجیح داده و انتخاب می کنند.(جایی خواندم که در اتوبوسی عده ای از خانم ها با یک شخص پوشیه ای دعوا می کردند که اصلا معلوم نیست که تو خانمی و یا آقایی که برای منافعی از این پوشش استفاده کرده ای!و نیز همین امروز شنیدم که عده ای پوشیه زده را گرفته بودند که مرد بودند و به مدد پوشیه در محیط اختصاصی بانوان رفته بودند!)

این که شما پوشیه را به همه توصیه نکرده ای، شاید شخص شما این گونه اید، والا متاسفانه کم نیستند کسانی که به اجبار  بر همسرانشان این پوشش را الزامی می کنند و یا آقایانی که شرط ازدواج و یا رضایت از همسرشان را پوشیه زدن اعلام می کنند و چقدر بد که به عواقب سوء این مسائل نمی اندیشند(بماند که در چنین مسائلی اطاعت از همسر از نظر شرعی واجب نیست) و البته از مراجع هم هستند کسانی که احتیاط واجب را مبنی بر پوشاندن وجه و کفین دانسته اند که سوای راه گریز از احتیاط واجب،نظرشان محترم است. از باب همسران طلاب گرچه بنده هم معتقدم، این قشر باید بسیار بیشتر از سایرین حواسش به دین و رفتارش باشد(از باب موی اندر شیر خالص زود پیدا می شود و این که انتظار همگانی از این قشر بسیار زیاد است)،ولی در باب پوشیه با این همه جای بحث به این صراحت نمی شود سخن گفت. چرا که دقیقا همین قشر باید در ارتباطات موثر پیشگام باشد و افراد جامعه را جذب کند تا بتواند بر آنان اثرات فراوان دینی بگذارد و این دقیقا وظیفه و رسالت اوست، حال اگر پوشیه ای که واجب نیست، به این وظیفه خطر وی ضربه بزند و او را از آن بازدارد، مشخص است که چه باید بکند. و در باب رفتار هم خود ارتباط موثر و چشمی و سایر صحبت هایی که در بالا شد، به نظر میرسید کافیست.بماند که بسیاری به این ضربه و ضرری که از پوشیه متوجه خانم هاست، اذعان دارند و خود افراد پوشیه ای می بینند میزان ارتباطشان با سایر اقشار را. و این که این رفتار ماست که ما را از جامعه طرد می کند نه لباس ما، هم درست است و هم نادرست. درست از این لحاظ که رفتار ما اثر بسزایی دارد و نادرست هم از این لحاظ که اثر لباس را هم همه و از جمله خود شما اذعان دارد و همین است که توجه می کنید به نوع لباس و پوششتان، چه در خانه و چه در بیرون و در هر مکانی. به خصوص امروزه که این توجه بسیار بیشتر هم شده است و انواع ست کردن لباس ها و ساق و زیرشالی و لباس و جوراب را حتی باحجاب ترین بانوان و حتی فرزندان خردسال ما هم بدان دقت می کنند و این همه دقت در خرید و تهیه لباس هم، دقیقا موید این مطلب است و حتی یک روحانی می بینید که گاهی برای خرید و یا دوخت یک لباسش، چقدر وقت باارزشش را اختصاص می دهد و تلاش می کند که فردی خوش تیپ باشد. و این اختصاص وقت را نه تنها مذموم نمی داند، بلکه دقیقا سفارش اسلام می داند و خود شما هم اشاره می کنید که نهایتا از زیر چادر با بهترین مانتو و شلوار و روسری خود را آراسته می سازیم و البته غفلت دارید که همه چیز که زیر چادر نیست و رویش هم، بسیار مهم است و نیز مگر همه افرادی که خواهان برقراری ارتباط با آنهایید زیر چادر را هم می بینند؟ مگر نه این که در ارتباط با بسیاری از افراد فقط با چادر و حجاب بیرونی با آن ها ارتباط برقرار می کنید؟!(این قسمت را می توانید خصوصی کنید) و اصلا در این جامعه ای که در آن زندگی می کنیم خوش لباسی یکی از خصیصه های مهم هر فردی است. و از نظر علمی هم نوع لباس هر کس پیام های فراوانی برای اطرافیانش صادر می کند و بعید می دانم که شما هم منکر این مسئله باشید.

در ثانی متاسفانه اگر نگوییم همه خانم های نقاب دار، حداقل اکثریتشان از نظر رفتاری هم، رفتار مناسبی ندارند و گویا رفتار اجتماعی مناسب را بلد نیستند  L    و شبیه افراد غارنشین و منزویند!(گرچه این ایراد به تنهایی در رد نقاب کافی نیست!)

 

فرهنگ سازی برای پوشیه

این را کاملا قبول دارم که جامعه کنونی ما هنوز به بلوغ کامل در زمینه پوشیه نرسیده است. و می بینیم که در برخی کشورها خانم ها با نقاب هرگونه فعالیتی دارند. و نیز این که هر پدیده ای برای نهادینه شدن نیاز به فرهنگ سازی اصولی دارد. ولی آیا واقعا باید برای پوشیه این فرهنگ سازی صورت بگیرد؟! به نظر شخصی من، ابتدا عده ای از مذهبیان اعم از روشنفکر و به روز همانند امام خامنه ای و عده ای از مذهبیان متعصب، البته نه در این سطح بلکه مثال را برای وضوح مطلب زدم، بلکه در سطح روحانیان و اساتید حوزه و دانشگاه طی جلسات و کارگروه هایی؛ به بحث و بررسی همه جانبه این موضوع بپردازند تا مردم هم دچاردوگانگی و درگیری نشوند و بعضا با نظرات کاملا متضاد مواجه نشوند. کما این که هم اکنون عده ای از طلاب، چه خواهر چه برادر، اعتقاد به کاملا لازم و واجب بودن پوشیه دارند و عده ای دیگر دقیقا در نقطه مقابل و کاملا معتقد به نادرستی و مضر بودن استفاده از پوشیه دارند و البته هر گروه برای خود دلایلی محکم و فراوان. و بعد همگان تسلیم این نظر بررسی شده باشند و دیگر هر کسی خود را صاحب بهترین رای و نظر نداند. گرچه به اعتقاد بنده با بررسی اصولی روایات و بعد نظرات بزرگان و رفتارشان می توان به نتیجه رسید؛ ولی باز هم برای اقناع عموم افراد چنین کاری مناسب به نظر می آید.

 

بنده نیز برای حسن ختام از نظرات مراجع بزرگوار استفاده می کنم:

*(آیت الله سیستانی) سؤال: اگر پوشیه و نقاب زدن بر چهره در یک شهری مایه شگفتی و پرس و جو   شود و لباس شهرت تلقی گردد واجب است آن را کنار گذاشت؟
پاسخ: واجب نمی شود مگر زمانی که پوشیه زدن بر صورت توجّه بیشتری را جلب کند   و یا مردم شهر آن را زشت و غیر عادی بشمارند و لباس شهرت به حساب آید که کنار   گذاشتن آن واجب است.

http://www.sistani.org/local.php?mod...0&eid=0&page=5

 


  *لباس شهرت چه لباسی است؟
همه مراجع(به جز سیستانی مکارم):لباس شهرت     ،لباسی است که پوشیدن آن برای شخص به جهت جنس پارچه،رنگ، کیفیت دوخت ویا مندرس   بودنش معمول نبوده وخلاف شان او به حساب آید،به طوری که اگر آن را در برابر مردم   بپوشد، توجه آنان را به خود جلب کرده و انگشت نما می شود.  
سیستانی:منظورلباسی است که مومن را به صورت زشتی ونا مناسب   دراورد.

مکارم  :لباس شهرت لباسی استکه جنبه ریا  کاری دارد وشخص می خواهد به وسیله آن ،مثلابه زهد وترک مشهور شود، خواه از جهت پارچه یا رنگ آن باشدویا دوخت آن،اما اگر واقعا قصدش ساده پوشیدن است وجنبه ریاکاری ندارد،نه تنها جایز بلکه عملی شایسته است. توضیح المسائل م:845و846 بهجت 711 مکارم:م .770

و البته بنده خودم هم برای کامل تر کردن جواب، استفتا کردم: ببخشید حکم پوشیه زدن چیه؟ و  جواب این بود:  استفاده از نقاب در جاهایی که معمول نیست و باعث ایجاد مشکل یا انگشت نما شدن فرد می شود جایز نیست. و جالب این که من کلی و نه برای شهرهای خاص رسیدم و این جواب را شنیدم.

*امام خمینی (ره) :

با توجّه به اینکه وجه و کفین مستثنى است اگر احتمال بدهد که أجنبىّ به او تعمّدا نگاه مى‌کند آیا پوشانیدن وجه و کفّین هم لازم مى‌شود؟

ج:- لازم نمى‌شود، مگر در صورت فساد.استفتاءات (امام خمینى)؛ ج‌، ص: 256

*حضرت آیت الله فاضل لنکرانی (ره):
س 78- بعضى از خانمها مى‌دانند که در خیابان و معابر عمومى مردان نامحرم به قصد ریبه به صورت آنها نگاه مى‌کنند. آیا واجب است این خانمها جهت نهى از منکر پوشیه زده و روى خود را بپوشانند؟

ج- اگر قصد زنها این نباشد که مردان نامحرم به آنها نگاه کنند، زدن پوشیه واجب نیست. هر چند که نگاه کردن مردها به آنها حرام است و نباید نگاه کنند. جامع المسائل (فارسى - فاضل)؛ ج‌، ص: 403

*حضرت آیت الله مکارم شیرازی

سؤال 661- چنانچه نپوشاندن صورت و دستها تا مچ، براى برخى از زنان در جامعه فسادى را به دنبال داشته باشد، آیا پوشاندن آن واجب است؟

جواب: در این صورت واجب مى‌شود؛ ولى تا یقین به چنین چیزى نداشته باشد پوشانیدن وجه و کفّین لازم نیست. احکام بانوان (مکارم)؛ ص 182

*حضرت آیت الله سیستانی :سؤال: نقاب براى زن جوان چه حکمى دارد ؟پاسخ :واجب نیست .(1)

سؤال: اگر پوشیه و نقاب زدن بر چهره در یک شهری مایه شگفتی و پرس و جو شود و لباس شهرت تلقی گردد واجب است آن را کنار گذاشت؟
پاسخ: واجب نمی شود مگر زمانی که پوشیه زدن بر صورت توجّه بیشتری را جلب کند و یا مردم شهر آن را زشت و غیر عادی بشمارند و لباس شهرت به حساب آید که کنار گذاشتن آن واجب است.(5)

 

پی نوشت:
1. استفتائات سایت آیت الله سیستانی به آدرس
:
http://www.sistani.org/local.php?modules=nav&nid=5&cid=847

5. استفتائات سایت آیت الله سیستانی به آدرس:
http://www.sistani.org/local.php?mod...0&eid=0&page=5

* امام خامنه ای: معیار لباس شهرت چیست؟

لباس شهرت لباسى است که پوشیدن آن براى شخص، به خاطر رنگ یا کیفیت دوخت یا مندرس بودن آن و علل دیگر مناسب نیست، به‌طورى که اگر آن را در برابر مردم بپوشد توجه آنان را به خود جلب نموده و انگشت نما مى‏شود.

 

 و به این حدیث هم دقت کنیم که در روایتی از امام صادق علیه السلام که در مورد نذر آمده حضرت می فرمایند :
من دوست ندارم کسی چیزی را که خدا بر او واجب نکرده بر خود واجب کند. گرچه این مطلب یک نظریه فقهی نیست بلکه دعوت به یک اعتدال فرهنگی بر مبنای حکم غالب عدم وجوب است.