این مواردی که مینویسم نتیجهی هم مطالعات و هم تجربیات خودم هست که خب بالاخره چون دو تا پسر دارم، کمی تجربه هم دارم(البته باید بگم که اکثر اینها برای 7 سال اول سن کودکانه؛گرچه بعضیهاشون اثراتشون ماندگاری حتی تا آخر عمر رو هم داره.به هر حال برای سن بزرگتر هنوز در حال مطالعهام و دست پرمهر باتجربهها رو میفشارم و دارم پلههای آموزش رو طی میکنم):
- · بچهها اونی نمیشن که ما آرزوشو داریم؛ بلکه اونی میشن که ما هستیم!
یکی از مهمترین نکتهها برای نمازخون کردن بچهها، اینه که پدر و مادر، خودشون خیلی خیلی به نماز اهمیت بدن. اونم چه در حضور بچههاشون و چه در عدم حضورشون.(برای نمونه یه مثال غیر نمازی میزنم؛ یه مادری رو در نظر بگیرید که همیشه فرزندش رو از خوردن هلههوله منع میکنه، ولی خودش یکی از مصرفکنندههاست، حالا چه در حضور بچهاش و چه در عدم حضورش، گرچه در مورد اولی، به هیچ وجه این نهی اثری نمیگذاره، ولی در مورد دومی هم قطعا نهی چنین مادری، اثرگذاری خیلی کمی خواهد داشت؛ اصلا این کاملا گویاست که«رطب خورده منع رطب چون کند؟!»)
- · نکتهی مهم بعدی هم در ادامهی نکتهی قبلیه که ما باید حدِّ اعلای یه چیزی رو داشته باشیم و بعد از فرزندمون حدِّ پایینترش رو بخواهیم؛ توضیح این که اگه ما توجه زیادی به نماز نکنیم و اهمیت خاصی برای نماز قائل نباشیم و به اصطلاح کاهلنماز باشیم و نماز رو با بیمیلی، بیحسی و در آخر وقت و یا حتی خداینکرده به صورت قضا بخونیم، قطعا فرزندمون خیلی کاهلنمازتر میشه نسبت به نماز و یا اصلا خداینکرده به نماز توجه نمیکنه و یا به نمازهای چند در میون رضایت میده! پس اگه برامون مهمه که فرزندمون به نماز توجه زیادی بکنه، به طریق اولی خودمون باید اهل نماز اول وقت و نماز با توجه و زیبا باشیم.
- · نماز نه تنها برای اثرگذاری بر نمازخون کردن بچهها، بلکه برای اینکه باعث رشد خودمون هم بشه، باید زیبا باشه و البته این زیبایی مؤلفههایی هم داره. این که موقع پخش صدای اذان واقعا لذت ببریم و اصلا اگه خونه هستیم اجازه بدیم این صدای زنگِ خدا، تو گوش همهی اهل خونه به صدا دربیاد و اگه بیرون از منزل هستیم، به این صدای زیبا توجه کنیم و حداقل یه ابراز خوشحالی و زیبایی بکنیم و یا به زبون بچهگونه مثلا بگیم«آخ جون!موقع نماز شد». یا این که با حوصله و آرامش و لباس زیبا و معطر، با سجاده و جانماز زیبا و عطر و کتاب دعای قشنگ، به نماز بایستیم، به شدت محرک حس زیباییدوستی بچههاست و واقعا بچهها از لوازم نماز، از عطر و سجاده گرفته تا چادرنماز مادرها و یا عبای پدرها و حتی تسبیح و کتاب دعا، علاقهی شدیدی نشون میدن و البته چقدر جالب میشه مشارکت دادن بچهها تو استفادهی این وسایلِ همراه نماز، اینکه مثلا عطر هنگام نماز رو فرزندمون بزنه، یا چادر مادر رو چه همراه مادر و چه تنهایی سرکنه و توش خودشو بپیچه و کمی باهاش بازی کنه، این که کتاب دعا و تسبیح پدر و مادر رو برداره و باهاشون ادا در بیاره، از قشنگترین کارهاست برای بچهها و واقعا بچهها خیلی لذت میبرن از این کارها. یا انتخاب تسبیح قشنگ و مهر مخصوص و یا همونی که بچهمون میگه خیلی براش لذتبخشه و همین شیرینیهاست که تا حتی آخر عمر هم تو ذهن افراد میمونه و همیشه با رسیدن هر نمازی، تو حتی ناخودآگاه فرد، خطور میکنه.
- · این که برای فرزندانمون لوازم مخصوص نماز رو از همون خردسالی، حتما تهیه کنیم و برای بچهمون، تو سنی که متوجه نمیشه، با سلیقهی خودمون و البته متناسب با سنش یا چادر خیلی قشنگ و یا عبای خوشرنگی تهیه کنیم و وقتی هم کمی بزرگتر مثلا 2 ساله شد، با کمک خودش پارچه و یا آمادهاش رو تهیه کنیم و چادر و یا عباش رو بدوزیم و یک سجادهِ زیبا و عطر مطبوع و یک تسبیح بچهگانه و خوشرنگ و حتی یه دعای کوچیک براش تهیه کنیم و به قول استاد محسنی، حتما سجاده و چادر و عبای بچهمون نو و مخصوص خودش باشه، نه سجاده و چادر رنگ و رو رفتهی خودمون؛ چرا که اگه سجادهی نو و خوبی براش تهیه کرده باشیم، قطعا برای پهن کردن و جمعکردنش، خودمون هم با توجه و به زیبایی این کارها رو انجام میدیم و دیگه داد نمیزنیم که مثلا:«پسرم بدو سجادهات رو جمع کن دیگه» و عصبانی هم بشیم! و در نتیجه اثر بدی روی بچهمون بذاره، بلکه خودمون حتی شده به خاطر پول زیادی که براش خرج شده، با دقت و خیلی قشنگ جمعش میکنیم و اجازه نمیدیم زیر دست و پا بمونه و یا باعث ناراحتی بشه!
- · یکی دیگه از نکات مهم و اثرگذار اینه که همهی اهل خونه به نماز توجه ویژه داشته باشن و حتیالامکان نماز به شکل جماعت حالا یا تو مسجد و یا تو خونه، برگزار بشه. کلا اثرگیری از یک جمع بیشتر از یک فرده و البته کار بد رو(این جا سست بودن در مورد نماز و اول وقت ادا کردنش) حتی اگه یک نفر هم انجام بده، اثر گاهی بیشتری روی بچهها خواهد داشت و البته مقاومت در برابر یک کار جمعی قطعا کمتر از یک کار فردیه.
- · تشویق در مورد هر کاری خیلی در ایجاد علاقمندی و دائمی شدن اون کار اثر میذاره و برای نماز و به خصوص بچهها و خردسالان هم قطعا این اثرگذاری بیشتر خواهد بود. البته همیشه توصیه شده که تشویق نباید باعث شرطی شدن بشه، یعنی نباید فرزندمون به خاطر جایزه و تشویق کاری رو انجام بده، البته این نکته به هیچ وجه نمیگه که تشویق نباید باشه، بلکه ما باید حواسمون رو جمع کنیم که دلیل انجام کار تشویق نباشه، وگرنه خود تشویق قطعا لازمه(که اون هم راهکارهایی داره که در صورت لزوم میگم) و چقدر جالب میشه که تشویقهای ما منحصر نشه در تشویقهای پولکی و خرید جایزه و ما به تشویقهای با ماندگاری بیشر و غیرپولی هم توجه داشته باشیم(مثلا تشویق و تمجید زبانی و تعریفِ با آب و تاب از نحوهی نماز خوندن و یا بیان نماز زیبای فرزند برای دوستان و آشناها و فامیلها و یا بیانش در جمعهای فامیلی و یا همسن و سالان و یا عکس و فیلم گرفتن از نماز کودک و فرستادن و نشون دادنش به دوستان و فامیلها و یا تماشا کردن کار قشنگ بچهمون و ....) البته تو همین نکته باید حواسمون باشه تا فرزندانمون کوچیکند، زیر 7 سال،حداقل البته؛ ترجیحا خودمون هیچوقت به اونها نگیم نماز بخونن و البته، بچهای که همیشه موارد بالا رو توی خونه ببینه، خودش به نماز علاقمند میشه و اکثر اوقات همراهی میکنه و اصلا نیازی نیست که به فرزندمون بگیم که«نماز بخون»؛ ولی برای بچههای بزرگتر هم باید حواسمون جمع باشه که امر به نماز که در دین سفارش شده و حتی از یه مقطعی حتی تنبیه به خاطر نمازنخوندن هم مجاز دونسته شده، به هیچ وجه نباید در مرحله اول و دوم و سوم باشه. قطعا اگه ما حواسمون جمع باشه و خوب عمل کنیم و البته اطرافیانی چون دوست و معلم و هممدرسهای های فرزندمون هم خوب باشند، بچهی ما مشکلی در نماز خوندن نخواهد داشت، ولی حتی در صورتی که فرزند بالای 7 سالِ ما به نماز اهمیتی نداد، بهترین روش تنبیهی، اصل محرومیته ؛ تازه در مرحلهی اول، محرومیت عاطفی و بعد محرومیت از برخی امکانات و به هیچ وجه نباید از همان ابتدا برخورد قهری، همراه با دعوا و داد و فریاد و تهاجم داشت، بلکه محرومیت ابتدائا عاطفی(که البته در سایر امور تربیتی هم بسیار روش خوب و توصیه شدهای هست و در کتاب حجتالاسلام دهنوی؛ نسیم مهر به خوبی توضیح داده شده است) و بعد محرومیت امکاناتی از بهترین روشهای تربیتی هستند و ما رو از روشهای تنبیه بدنی و یا تهاجمی کاملا بینیاز میکنند و البته این نکته بسیار مهم است که تنبیه بدنی و روش تهاجمی در هر کار تربیتیای که بد باشد؛ در مورد امور دینی و معنوی بسیار بد و ناپسند و مردود است.
- · بردن فرزند به مسجد و حضور در نمازهای جماعت و جذابسازی این مکانها در چشم فرزند، هم از دیگر مواردیه که در نمازخون کردن فرزندان اثر زیادی داره. البته تو این مورد نیازه که روشهای جذابسازی مسجد، سخنرانی، هیأت و جاهای زیارتی هم بیان بشه:
o گاهی فقط به خاطر بچهها به جاهای زیارتی و مساجد برید، اونهم نه در زمانهای شلوغ، بلکه به خاطر انس دادن بچهها به چنین جاهایی و تو همچین وقتهایی، بیخیال لذتِ معنوی بردنِ خودتون بشید. مثلا بدون دغدغهی نماز و یا زیارت، فقط همراه بچهها باشید تا از اون مکان بزرگ و همسن و سالانشون استفاده کنن و تا میتونن تو اون مکان بازی کنن.
o سعی کنید گاهی با دوستان همسن و سال، بچههاتونو به چنین مکانهایی ببرید تا به خاطر بازی با دوستانشون و یا دیدن دوستانی که خیلی دوستشون دارن به چنین مکانهایی بیان و بالتبع از این مکانها لذت ببرن و خاطرهی خوشی تو ذهنشون از این مکانها نقش ببنده.
o سعی کنید همیشه خوردنیهای خشک و بدون ریخت و پاش یا غذا تو ظرف بیدردسر، برای چنین مکانهایی همراه داشته باشید، یا حتی خوردنیهایی که بچهتون خیلی دوست داره رو تو همچین مکانهایی حتما همراه داشته باشید و بدید بچه بخوره. تو همین مورد، اینم جا میگیره که سعی کنید همیشه یکی دو تا از اسباببازیهای خیلی کوچیک و بیدردسر و البته چیزی که خیلی دلِ بچههای دیگه رو آب نکنه، همراهتون ببرید و تو چنین مکانی به بچهتون بدید. حتی قشنگترش اینه که بعضی اسباببازیهایی که بچه خیلی دوست داره و یا خیلی وقته باهاش بازی نکرده و براش تازگی داره رو همراه داشته باشید و البته یکی دیگه از چیزهایی که خوبه تو همچین جاهایی همراه داشته باشید، یه مداد و کاغذه که فرزندتون با نقاشی مشغول بشه، چون اکثر بچهها نقاشی رو دوست دارن و یا یه کتاب قصهی کوچیک و البته با تصاویر قشنگ.
o یه نکتهی دیگه برای جذابسازی اماکن معنوی برای خردسالامون هم کاریه که الان تو بعضی شهرها داره انجام میشه و واقعا کار قشنگیه و احیانا اگه تو منطقهی شما، همچین کاری انجام نمیشه میتونید با مادران دیگه جمع بشید و همچین درخواستی رو به صورت دستهجمعی داشته باشید و اونهم اتاقی تحت عنوان مهدکودکه، که یا یکی بالاسر بچهها هست و نقش مربی رو میگیره و یا هر بار یکی از مادرا، فداکاری میکنه و خودش داوطلب این کار میشه و بچهها تو این اتاق کاملا چسبیده به محل سخنرانی، دعا و یا عزاداری، مشغول بازی میشن و مادر هم به راحتی میتونه روی بچهاش نظارت داشته باشه و در عین حال لذت حضور و درک مراسمات معنوی رو هم داشته باشه. و چه جالبه بعضی هیأتها که تو همین اتاق، وسط بازیها، یه هیأت بچهگانه هم برگزار میکنن و یا دو تا نکتهی دینی هم به گوشِ بچهها میرسونن. و البته فکر نکنید که داشتن همچین مهدکودکی کار سختیه، هر کسی میتونه یکی دو تا از اسباببازیهای بچهاش رو که دیگه نمیخواد و یا حتی احیانا اگه قسمتیش هم خراب شده به این مهد بیاره و یا هر بار یکی یه کاغذ و مداد بیاره برای نقاشی کردن و یا کمی برچسب بیاره برای جایزه دادن به بچهها و ...
امیدورام این نکتهها به درد هر فرد دغدغهمندی که این مطلب رو میخونه بخوره و قابل استفاده باشه. البته اگه کسی نکتهی جدیدی به ذهنش میرسه خوشحال میشم استفاده کنم.