- روز پرستار، سالروز ولادت حضرت زینب است؛ این هشدار به زنان ماست: نقش خودتان را پیدا کنید. عظمت زن بودن را در آمیختن حجب و حیا و عفاف زنانه با عزت مسلمانانه و مؤمنانه، درک کنید. زن مسلمان ما اینجور است.
- زینب (سلام اللَّه علیها)، هم در حرکت به سمت کربلا، همراه امام حسین؛ هم در حادثهى روز عاشورا، آن سختىها و آن محنتها؛ هم در حادثهى بعد از شهادت حسینبنعلى (علیهالسّلام)، بىسرپناهى این مجموعهى به جا ماندهى کودک و زن، به عنوان یک ولىّ الهى آنچنان درخشید که نظیر او را نمیشود پیدا کرد؛ در طول تاریخ نمیشود نظیرى براى این پیدا کرد. بعد هم در حوادث پىدرپى، در دوران اسارت زینب، در کوفه، در شام، تا این روزها که روز پایان آن حوادث است و شروع یک سرآغاز دیگرى است براى حرکت اسلامى و پیشرفت تفکر اسلامى و پیش بردن جامعهى اسلامى. براى خاطر همین مجاهدت بزرگ، زینب کبرى (سلام اللَّه علیها) در نزد خداوند متعال یک مقامى یافته است که براى ما قابل توصیف نیست.
- یک مقایسهى کوتاه بین زینب کبرى و بین همسر فرعون، عظمت مقام زینب کبرى را نشان میدهد. در قرآن کریم، زن فرعون نمونهى ایمان شناخته شده است، براى مرد و زن در طول زمان تا آخر دنیا. آن وقت مقایسه کنید زن فرعون را که به موسى ایمان آورده بود و دلبستهى آن هدایتى شده بود که موسى عرضه میکرد، وقتى در زیر فشار شکنجهى فرعونى قرار گرفت، که با همان شکنجه هم - طبق نقل تواریخ و روایات - از دنیا رفت، شکنجهى جسمانى او، او را به فغان آورد: «اذ قالت ربّ ابن لى عندک بیتا فى الجّنة و نجّنى من فرعون و عمله»؛ از خداى متعال درخواست کرد که پروردگارا! براى من در بهشت خانهاى بنا کن. در واقع، طلب مرگ میکرد؛ میخواست که از دنیا برود. «و نجّنى من فرعون و عمله»؛ من را از دست فرعون و عمل گمراهکنندهى فرعون نجات بده. در حالى که جناب آسیه - همسر فرعون - مشکلش، شکنجهاش، درد و رنجش، درد و رنج جسمانى بود؛ مثل حضرت زینب، چند برادر، دو فرزند، تعداد زیادى از نزدیکان و برادرزادگان را از دست نداده بود و در مقابل چشم خودش به قربانگاه نرفته بودند. این رنجهاى روحى که براى زینب کبرى پیش آمد، اینها براى جناب آسیه - همسر فرعون - پیش نیامده بود. در روز عاشورا زینب کبرى این همه عزیزان را در مقابل چشم خود دید که به قربانگاه رفتهاند و شهید شدهاند: حسینبنعلى (علیهالسّلام) - سیدالشهداء - را دید، عباس را دید، علىاکبر را دید، قاسم را دید، فرزندان خودش را دید، دیگرِ برادران را دید. بعد از شهادت، آن همه محنتها را دید: تهاجم دشمن را، هتک احترام را، مسئولیت حفظ کودکان را، زنان را. عظمت این مصیبتها را مگر میشود مقایسه کرد با مصائب جسمانى؟ اما در مقابل همهى این مصائب، زینب به پروردگار عالم عرض نکرد: «ربّ نجّنى»؛ نگفت پروردگارا! من را نجات بده. در روز عاشورا عرض کرد: پروردگارا! از ما قبول کن. بدن پاره پارهى برادرش در مقابل دست، در مقابل چشم؛ دل به سمت پروردگار عالم، عرض میکند: پروردگارا! این قربانى را از ما قبول کن. وقتى از او سؤال میشود که چگونه دیدى؟ میفرماید: «ما رأیت الّا جمیلا». این همه مصیبت در چشم زینب کبرى زیباست؛ چون از سوى خداست، چون براى اوست، چون در راه اوست، در راه اعلاى کلمهى اوست. ببینید این مقام، مقام چنین صدرى، چنین دلدادگى نسبت به حق و حقیقت، چقدر متفاوت است با آن مقامى که قرآن کریم از جناب آسیه نقل میکند. این، عظمت مقام زینب را نشان میدهد. کار براى خدا اینجور است. لذا نام زینب و کار زینب امروز الگوست و در دنیا ماندگار است. بقاى دین اسلام، بقاى راه خدا، ادامهى پیمودن این راه به وسیلهى بندگان خدا، متکى شده است، مدد و نیرو گرفته است از کارى که حسینبنعلى (علیهالسّلام) کرد و کارى که زینب کبرى کرد. یعنى آن صبر عظیم، آن ایستادگى، آن تحمل مصائب و مشکلات موجب شد که امروز شما مىبینید ارزشهاى دینى در دنیا، ارزشهاى رائج است. همهى این ارزشهاى انسانى که در مکاتب گوناگون، مطبق با وجدان بشرى است، ارزشهائى است که از دین برخاسته است؛ اینها را دین تحویل داده است. کار براى خدا خاصیتش این است.
- حماسهاى که بىبى زینب کبرى (سلام الله علیها) بهوجود آورد، احیاکننده و نگهدارندهى حماسهى عاشورا شد. عظمت کار زینب کبرى (علیهاالسّلام) را نمیشود در مقایسهى با بقیّهى حوادث بزرگ تاریخ سنجید؛ باید آن را در مقایسهى با خود حادثهى عاشورا سنجید؛ و انصافاً این دو عِدل یکدیگرند.
این انسان باعظمت، این بانوى بزرگ اسلام بلکه بشریّت، توانست در مقابل کوه سنگین مصائب، قامت خود را استوار و برافراشته نگهدارد؛ حتّى لرزشى هم در صداى این بانوى بزرگ از اینهمه حادثه پدید نیامد؛ هم در مواجههى با دشمنان، هم در مواجههى با مصیبت و حوادث تلخ، مثل یک قلّهى سرافراز استوارى ایستاد؛ درس شد، الگو شد، پیشوا شد، پیشرو شد.
- در بازار کوفه، در حال اسارت، آن خطبهى شگفتآور را ایراد کرد: «یا اَهلَالکوفَةِ یا اَهلَ الخَتلِ و الغَدرِ اَ تَبکونَ، اَلا فَلا رَقأَتِ العَبرَةُ وَ لاهَدَأَتِ الزَّفرَةُ اِنَّما مَثَلُکُم کَمَثَلِ التِى نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةٍ اَنکاثاً» تا آخر؛ لفظ مثل پولادْ محکم، معنا مثل آبِ روان تا اعماق جانها مىنشیند. در آنچنان وضعیّتى زینب کبرى مثل خود امیرالمؤمنین حرف زد؛ تکان داد دلها را، جانها را و تاریخ را؛ این سخن ماند در تاریخ؛ این در مقابل مردم در محمل اسارت. بعد هم، هم در مقابل ابنزیاد در کوفه، هم چند هفته بعد در مقابل یزید در شام، با آنچنان قدرتى سخن گفت که، هم دشمن را تحقیر کرد، هم سختىهایى را که دشمن تحمیل کرده بود، تحقیر کرد. شما میخواهید خاندان پیغمبر را به خیال باطل خودتان مغلوب کنید، منکوب کنید، ذلیل کنید؟ لِلهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤِمنین. مجسّمهى عزّت است زینب کبرى، همچنانکه حسین بن على (علیهالسّلام) در کربلا، در روز عاشورا مجسّمهى عزّت بود. نگاه او به حوادث با نگاه دیگران فرق دارد؛ [ با] آنهمه مصیبت، وقتى دشمن میخواهد او را شماتت کند، میگوید: ما رَاَیتُ اِلّا جَمیلاً؛ آنچه دیدم زیبا بود؛ شهادت بود، داغ بود، امّا در راه خدا بود، براى حفظ اسلام بود، ایجاد یک جریانى بود در طول تاریخ تا امّت اسلام بفهمند که چهکار باید بکنند، چگونه باید حرکت کنند، چگونه باید بایستند.
- این کارِ بزرگِ حماسهى زینبى است؛ این عزّتِ ولىّ خدا است. زینب کبرى از اولیاءالله است؛ عزّت او عزّت اسلام است؛ اسلام را عزیز کرد، قرآن را عزیز کرد. ما البتّه آن بلندپروازى را نداریم، آن همّت را نداریم که بخواهیم بگوییم رفتار این بانوى بزرگ الگوى ما است؛ ما کوچکتر از این حرفها هستیم؛ امّا باید بههرحال حرکت ما در جهت حرکت زینبى باشد؛ باید همّت ما، عزّت اسلام و عزّت جامعهى اسلامى و عزّت انسان باشد؛ همانکه خداى متعال با احکام دینى و شرایعِ بر پیغمبران، مقرّر فرموده است.
- یکى از عوامل مولّد این روحیّه و این صبر در زینب کبرى (سلام الله علیها) و در دیگر اولیاءاللّهى که اینجور حرکت کردند، صدق است؛ صادقانه با پیمان خداى متعال برخورد کردن، دل را صادقانه به راه خدا سپردن؛ این خیلى مهم است.
- تا آفتاب درخشان خدیجه ی کبری علیها السلام و فاطمه زهرا علیها السلام و زینب کبری علیها سلام میدرخشد، طرحهای کهنه و نو «ضدّ زن» به نتیجه نخواهد رسید و هزاران زن کربلایی ما نه تنها خطوط سیاه ستم های ظاهری را در هم شکسته اند بلکه ستم های مدرن به زن را نیز رسوا و بیآبرو کرده و نشان دادهاند که حق کرامت الهی زن، بالاترین حقوق زن است که در جهان به اصطلاح مدرن، هرگز شناخته نشده و امروز وقت شناخته شدن آن است.
برچسب ها : سبک زندگی(الگوی زندگی) , حضرت زینب(س) ,