امروز جشن تولد یکی از عزیزترینها بود. آره، درسته؛ انقلاب. انقلاب جمهوری اسلامی ایران. خیلی خوش گذشت. هم دیشب ساعت 21 که همه مردم، همه با هم شروع این تولد رو جشن گرفتیم و چقدر با شکوه همه زبان به الله اکبر باز کردیم و هلهله کردیم برای تولد عزیزمون و هم امروز که دیگه سنگ تموم بود. با شکوه هر چه بیشتر، همه، کوچیک و بزرگ ( حتی پسر ریزه میزه من!) و زن و مرد اومده بودن و تو این جشن حاضر شده بودن.
هر کاری میکنم، نمیتونم قشنگی و عظمت این جشن رو تو قالب کلمات بیارم. به من که خیلی خوش گذشت و هر ثانیه این جشن رو تو پوست خودم نمیگنجیدم.
آخر جشن هم رفتیم حرم خانم معصومه(سلام الله علیها) تا بگیم که ما بعد 34 سال، هنوز پشت بهترین رهبر دنیا هستیم و انقلاب اسلامیمون از جونمون هم باارزشتره، چه برسه این نون و خوردنیها که فقط خوراک شکمن و کم و زیادش اثری رو عقاید محکم ما نمیذارن و دشمن هر چی هم تحریم کنه، حریف ماها نمیشه. ما مردم ایران، کسایی نیستیم که انقلابی رو که بیشتر از سیصدهزار شهید پاش خون ریختن به خاطر یه نون و آب کم ارزش، تنها بذاریم و رهبر واقعا عزیزتر از جان خودمون و بچه ها و مامان باباهامونو، تنها بذاریم.
برچسب ها : سیاسی , راهپیمایی ,