چند روز پیش تولد پسر کوچیکم بود و به همین مناسبت بعد از مدتها به مغازه اسباببازی فروشی رفتیم؛ تا هم برای پسر کوچولوم؛ علمالهدی و هم برا پسر ارشد؛ امیرمهدی؛ کادو بخریم.راستش ما تقریبا همیشه تاکید داشتیم خریدمون هدفمند باشه و مفید؛ هم از جهت اسفاده تفریحی و هوشی و هم هزینه البته و گرچه شاید خودمون خیلی چیزهای زیادی نخریدیم، ولی همونهایی که خریدیم؛ تلاش کردیم که واقعا مفید باشه. حالا به هر حال رفته بودیم مرکز اسباب بازی فروشی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، اسباب بازیهای هوشی و تفریحی زیادی تو ذهنم بود برای جفت پسرهام؛ ولی چشمتون روز بد نبینه، رو هر چی که دست میذاشتم قیمتش با اونی که من فکرشو میکردم، شاید ده برابر تفاوت داشت! مثلا یه چنتا مکعب کاملا ساده چیدنی روی هم برای پسر کوچیکم قیمت کردم؛ یا یه نوع پازل پلاستیکی چیدنی و یا انواع دیگه چیدنیهای روی هم به ترتیب کوچیک و بزرگ یا ساخت اشکال مختلف حیوانات و وسایل نقلیه و... ؛ ولی متاسفانه هر چی که به نظرم مناسب میاومد، وقتی قیمتشو میپرسیدم، کاملا پشیمون میشدم و پیش خودم میگفتم اصلا ارزش این قیمت رو نداره. خلاصه بعد از کلی گشتن تو همون مغازه و دو تا مرکز فروش اسباببازی دیگه، با دستهایی بسیار درازتر از پا(!) بیرون اومدیم و ترجیح دادیم بدون هیچ خریدی، مغازهها رو ترک کنیم. حالا چن تا از مثالهایی که خیلی منو متعجب کرد رو بزنم تا ببینید واقعا حق داشتم شاخ دربیارم یا نه. یه جعبه کوچیک بود برای آموزش عملیات 4گانه ضرب و جمع و تفریق و تقسیم ریاضی. اسمش که جالب بود و گفتم پسرم خیلی از همچین اسباببازیای استقبال میکنه. برا اینکه مطمئن بشم خوبه، جعبه رو باز کردم و توشو نگاه کردم. مقواهایی کاملا مثل در جعبه قنادی بود که مثلا روی یکی نوشته بود 5+2=7 و به همین ترتیب روی هر کدوم یه چیزی نوشته شده بود و کل این مقواها به 30 تا نمیرسید. یعنی چیزی که اگه خودم بخوام درست کنم، تمام هزینش، فقط نیم ساعت وقته. همین. اون وقت قیمتش 3 تومن بود! یا یه مورد که خیلی خوشمون اومد؛ یه مدار الکتریکی خیلی خیلی ساده بود؛ شامل یه باتری و یه لامپ و یه کلید که ما فکر کردیم قیمتی که روش زده شده سه هزار و دویست تومنه، با وجودی که به نظرمون زیاد بود؛ ولی گفتیم اشکالی نداره، حالا فعلا فرصتش نیست که خودمون درست کنیم؛ میخریمش. ولی وقتی رفتیم هزینه رو پرداخت کنیم واقعا جاخوردیم. به شدت! گفت 32 هزار تومن!!! خلاصه، به هر دردسری بود پسرمو راضی کردیم که فعلا اینو بیخیال شو، حالا بعدا یه کاری میکنیم. ولی واقعا واقعا من موندم، کسی میخره اینجور چیزایی با این قیمتها رو!یعنی مثلا یه وقتی آدم میگه یه چیزی من اگه خودم درست کنم، حالا میشه مثلا هزار تومن ولی حالا که میخوام آمادشو بخرم، با تفاوت 4،3 یا 5 برابر راضی به خریدش میشم، میگم به هر حال زحمت درست کردن و بستهبندی و... ولی نه دیگه با این همه تفاوت قیمت مثلا یه دفعه 16 برابر! یا 20 برابر! خداییش بازار خیلی داغونه، حالا خوبه ما میشه گفت فقط برای خوراکی خیلی پول خرج میکنیم(البته اونم از نوع مفید و مقویش) و برای بقیه چیزا به جای خرید وسیله آماده، اکثرا مواد اولیه رو میخریم و خودمون وسیلههای مختلف رو درست میکنیم و نیازهامون رو برآورده و البته اصل قناعت رو هم همیشه سرلوحه زندگیمون قرار میدیم و اینکه قرار نیست که تو این دنیا همه چیز رو و اونهم با بهترین شکلش داشته باشیم. یه مثال دیگه در باب پوشاک، من گاهی واقعا تعجب میکنم چرا خانمها یا سرکوچه مشغول صحبت با همدیگرن، و یا پشت تلفن و اینترنت، و یا تو مهمونیهای مختلف و اون وقت لباسهایی با قیمت به شدت گزاف میخرن. اینهمه وقت تلف کردن و بعد اینهمه پول خرج کردن! اصلا با هم نمیسازه و البته بیشتر با روحیه مسلمانی ما و البته با این شرایط اقتصادی دنیا و کشورمون و البته با فرمایش رهبرمون در باب حماسه اقتصادی و یا حمایت از کار و سرمایه و دوری از اسراف و تجملات و... گاهی واقعا میمونم مردم چه جوری وسایلی با این قیمتهای بالا میخرن؟! و البته بعد هم همیشه مینالن! خب مگه حتما باید آدم مانتوی فلان تومنی و کفش و اسباببازی بهمان تومانی داشته باشه؟ واقعا چقدر با توجه به شرایط اقتصادی دنیا و کشور، ما به مسئله ضرورت تو خریدهامون نگاه میکنیم؟ و واقعا نباید یه ذره بیشتر دقت کنیم تو نحوه خریدها و زندگیمون؟
__________________
راستی بعد از گز کردن چنتا مغازه اسباب بازی فروشی، وقتی دست آخر هیچی نخریدیم، رفتیم یه سری وسایل الکتریکی خریدیم و مشابه اون مداری که دیده بودیم و البته خیلی قشنگتر و کاملترش رو خودمون برای پسرامون ساختیم، با قیمت تموم شده زیر 2 هزار تومن! اینم عکسش:
اینم دو تا پسر گل و گلاب که حسابی از این اسباب بازی تولید منزل و کم هزینه خوششون اومده:
برچسب ها : سبک زندگی(تحریم) و کار ایرانی، سرمایه ایرانی ,