جو واقعا واقعا خیلی رو آدم اثر می‌ذاره ها. مگه نه؟!

به چند تا نمونه دقت کنید:

** تو ماه رمضون و یا اعتکاف و حس و حال معنوی؛

** تو یه بیمارستان و یا ملاقات مریضی‌های سخت؛

** تو جو موسیقی و آهنگ شاد و یا برعکس غمگین؛

** شب امتحان و ساعات منتهی به امتحان و حس درس خوندن شدید؛

**  تو یه دوره آموزشی فشرده و... 

 

حالا غیر از این‌ها هم من یه چن تا نمونه بگم. این‌که بچه‌ای که تو خونه تو جو قرآن و دعا و نماز باشه، می‌بینید که خیلی با قرآن مأنوس می‌شه. حتی مبنای علمیش هم الان کشف شده، که دانشمندا می‌گن اگه می‌خواید بچتون وقتی بزرگ می‌شه با یه چیزی مانوس باشه و یا یه هنر و علمی رو توش ماهر بشه، از همون دوران حاملگی باید فضاسازی کنید و مثلا برای آموزش انگلیسی یا موسیقی، کاری کنید که مدام صدای موسیقی یا انگلیسی به گوش جنینتون برسه و یا وقتی به دنیا اومد هم زیاد از این مدل سر و صداها تو فضای خونه بذارید پخش بشه. این بالشتکای قرآنی هم که الان استفاده می‌شه دقیقا به خاطر همین کشف علمی هست.

حالا من چن تا تجربه از خونه خودم بگم: مثلا پسر خود من یه وقتایی تحت تأثیر همچین جوی فوق‌العاده علاقمند بود به خوندن نماز شب و جالبه که با وجودیکه زیر 5 سال سن داشت، برای نماز شب بیدار می‌شد. و یا یه مدت که ما شبا برنامه تلویزیونی اسراء(مسابقه تلفنی) رو می‌دیدیم که همش در مورد قرآن بود و توش افراد با صوت‌های مختلف و به سبک قاریان مطرح بین‌المللی قرآن، قرائت می‌کردند، و من و باباش هم با ذوق و شوق این برنامه رو تماشا می‌کردیم و از قرائت‌ها لذت می‌بردیم و از زیبایی قرائت‌ها صحبت می‌کردیم؛ پسرم خیلی به قرائت علاقمند شد و همیشه وسط برنامه ذوق می‌کرد و شروع می‌کرد با صدای بلند به قرائت چن تا سوره‌ای که حفظ بود و خودش رو هم از اون قاری‌ها خیلی برتر می‌دونست و می‌گفت ببین من چقدر عالی قرائت می‌کنم!

یا مثلا یه وقتایی که در حال حفظ سوره‌های جزء 30 خیلی مورد تشویق اطرافیان قرار می‌گیره، حسابی جوگیر می‌شه و هر لحظه می‌خواد بشینه هی سوره‌های مختلف رو حفظ کنه. حتی مثلا یه وقتی نصف شب و یا همزمان با پخش یه برنامه مورد علاقش، قرآنش رو برمی‌داره و شروع می‌کنه به حفظ و یا قرائت با صدای خیلی بلند!

یا یه وقتی که یه بازی کامپیوتری و یا یه کارتون جالب می‌بینه حسابی جو اون بازی یا کارتون می‌گیردش و تا مدت‌ها مطابق اون شخصیت‌های اصلی زندگی می‌کنه و تو همه بازی‌هاش با همون شخصیت‌ها ولی به شکل خیالی همبازی می‌شه و یا از همبازی‌هاش می‌خواد نقش همون شخصیت‌ها رو بازی کنن و حتی وقتی از خواب پا می‌شه در مورد لحظه‌های حساس کارتون‌ها و بازی‌هاش حرف می‌زنه.

یا یه وقتی که تو خونه یا مراسمایی که می‌ریم مداحی زیاد می‌شنوه، می‌افته رو دور مداحی و مدام مداحی می‌کنه؛ حتی از نوع من‌درآوردیش.

یا اصلا خود ما بزرگ‌ترا مثلا وقتی به مجلس ختم عزیزی می‌ریم تا یه مدت خیلی تو فکر مرگ هستیم و یا من خودم مثلا هر وقت یه خانمی با حجاب خوب می‌بینم فکر می‌کنم حجابم کمه و باید بهتر حجاب داشته باشم و چادرمو سفت‌تر بگیرم و یا یه وقتی مثلا تو جو آدمای خیلی شوخ آدم قرار می‌گیره، خیلی شبیهشون می‌‌شه و صدالبته قرار گرفتن تو جو منفی هم، کاملا رو آأم اثرگذاره، حتی شده کمی نامحسوس.

یا جوگیر شدن‌ها و موج‌های سیاسی که یه دفعه تو یه موجی، کلی آأم تحت تاثیر جو می‌رن کاری می‌کنن که لزوما تصمیم عاقلانه‌ای پشتش نیست.

موارد از این دست رو اگه هر کدوممون دقت کنیم خیلی دیدیم تا حالا و باز هم می‌بینیم. منظور من از زدن این مثالا دو تا نکته است؛

یکی این‌که واقعا جو و رنگ اطرافیانمون خیلی خیلی روی ما و خانوادمون اثر می‌ذاره و چقدر قشنگ معصوم فرمود که "المرء علی دین خلیله".

یکی دیگه هم مسئولیت ما در برابر اطرافیانمون، فرزندان و خواهر و برادر کوچکمون، پدر و مادرمون، دوستانمون و همکلاسی‌هامون و همسایگانمون که گاهی حتی یک مدل رفتار و حرکت ما چه اثری که می‌تونه روی دیگری بگذاره؛ چه برسه به کسایی که زمان‌های بیشتری با ما سپری می‌کنن و ما می‌تونیم اون فضایی رو که با اون‌ها در آن زندگی می‌کنیم، به رنگ‌هایی مورد پسند خدا دربیاریم و از این فضا مدام استفاده و بهره الهی ببریم و برسونیم. والبته در این راستا کار کردن سخته و نیاز به ایده و فکر و طرح جالب و زیبا و جدید هم فراوان داره.

____________________

بدین‌وسیله اعلام می‌کنم که از ایده‌ها و نظرات  شما برای الهی رنگ کردن فضای خانه، کلاس و جامعه به شدت استقبال می‌کنمچشمک






برچسب ها : سبک زندگی(رنگ الهی)  ,