سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس، از میان همه ی تصویر های آن روزها یکی را که از همه ی آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اینچنین روایت می کند:
یادم می آید یک روز که در بیمارستان بودیم، حمله شدیدی صورت گرفته بود. به طوری که ازبیمارستان های صحرایی هم مجروحین زیادی را به بیمارستان ما منتقل می کردند.اوضاع مجروحین به شدت وخیم بود. در بین همه آنها، وضع یکیشان خیلی بدتر از بقیه بود. رگ‌هایش پاره پاره شده بود و با این که سعی کرده بودند زخم هایش را ببندند، ولی خونریزی شدیدی داشت. مجروحین را یکی یکی به اتاق عمل می ‌بردیم و منتظر می ماندیم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببریم.

وقتی که دکتر اتاق عمل این مجروح را دید، به من گفت که بیاورمش داخل اتاق عمل و برای جراحی آماده اش کنم. من آن زمان چادر به سر داشتم. دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم.
همان موقع که داشتم از کنار او رد می شدم تا بروم توی اتاق و چادرم را دربیاورم، مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت: من دارم می روم که تو چادرت را در نیاوری. ما برای این چادر داریم می رویم... چادرم در مشتش بود که شهید شد.

از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم.

 

_______________

پی‌نوشت1:این خاطره زیبا رو از  http://www.mohajaba.blogfa.com/post/122/خواهرم-چادرت- کپی کردم. کاش یه ذره درک کنیم.

پی‌نوشت2: اینقدر این روزا حرف تو دل هست که... ترجیح می‌دم نگم؛ ولی یه دو تا نکته کوچولو: واقعا افتخار می‌کنم که برای جلیلی تبلیغ کردم و بهش رأی دادم؛ و واقعا ناراحت کنندست نوشته‌های مدعیان وحدت و بصیرت؛ که دقیقا دارن تو تیم دشمن بازی می‌کنن این روزها و البته و صدالبته که با این نوشته‌هاشون باید هم بی‌بی سی با ذوق و افتخار نشونشون بده و کاش و صد کاش کمی با خودشون خلوت کنن که ببینن دارن چه می‌کنن:( و یه دل‌نوشت هم این‌که چقدر حیف که مردم باختند اتفاقا و نمره بصیرت اصلا نگرفتن و نتونستن حماسه واقعی رو خلق کنن:(

پی‌نوشت 3: لینکای جالب این روزا خیلی زیاد بودن و خیلی مطالب قشنگی در کنار مطالب تاسف‌بار عده‌ای نوشته شد؛ که باعث افتخار بود این همه ظرفیت؛ ولی این دو تا لینک رو دوست دارم بذارم برا خوانندگان مطالبم:

http://panahian.blog.ir/post/13

http://www.rajanews.com/detail.asp?id=160310






برچسب ها : سبک زندگی(حجاب)  ,

      

 

یروز یه جلسه‌ای داشتیم به شکل خصوصی؛البته بعد از جلسه از سخنران جلسه اجازه انتشار سخنان را گرفتیم؛ از اون‌جا که مطالب خیلی جالب بود، گفتم این‌جا هم بیارمشون. البته ذکر این نکته هم ضروریه که من به خاطر این‌که با بچه‌هام رفته بودم و پسرکوچیکم آروم یه جا نمی‌نشست، بیشتر سرپابودم و در نتیجه نتونستم صحبتا و به خصوص اسامی رو یادداشت کنم. ولی خب اصل مطالب رو این‌جا میارم برای استفاده دوستان جویای حقیقت:

سخنران محترم که البته ظاهرا خیلی سیاسی بودن و خودشونم مدت‌ها در سمت‌های بالای کشوری بودن و مطالعات و کتاب سیاسی هم داشتند و اهل تحلیل و بررسی مسائل سیاسی و داخلی و خارجی بودن، ابتدا از دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی شروع کردن و این‌که حتی یک مقدار زاویه داشتن با رهبری چه نتایجی رو برای کشور پدید میاره و گاهی حتی کاملا ناخواسته و به خاطر همین زاویه کوچیک و یا سادگی فرد و سوءاستفاده اطرافیان از همین سادگی، کشور متحمل چه خساراتی شده.

از دوران سازندگی گفته شد و این اعتقاد که زیر چرخ توسعه باید اون 50 هزار نفری که زیر خط فقرن، له بشن و صاحبان این ایده و نظریه و اون‌ها که با نزدیکی به رئیس دولت سازندگی و سوء استفاده از ایشون و همون اندک زاویه موجود، کسی مثل هاشمی رو که از قضا در انقلاب و پیروزیش و دوران جنگ نقش فعال و روشن داشته، ولی بعد تبدیل شد به کسی که ....

 

و بعد خیلی از اطرافیان ایشون رو که باعث نتایج پر از خسران دوران سازندگی شدن، نام بردن و این‌که در اون دوران چقدر تلاش شد برای القای زندگی تجملاتی و حتی نمونه‌ای از تناقضاتی که نتیجه این تفکر بود رو هم ذکر کردن و این‌که در اون دوران، اصلا به صدا و سیمای وقت که ریاستش رو برادر آقای هاشمی برعهده داشت؛ دیکته شده بود که با تمام توانش باید تجملات رو به زندگی مردم بکشونه و اون موقع که کمتر خانواده‌ای پیدا می‌شد که تو خونش مبلمان داشته باشه، صحنه صاحبان منازل پر از مبلمان‌های آن‌چنانی بود.

بعد رسید به قضیه فائزه هاشمی و کلا فرزندان هاشمی و بعد هم به دوران اصلاحات؛ دورانی که به گفته رئیس دولتش هر 9 روز فتنه‌ای رخ می‌داد و مقامات بالای دولت دو رکن ولایت فقیه و نیز مرجعیت رو نشانه‌گیری کرده بودند تا در ساختار کشور اسلامی ما تغییرات اساسی ایجاد کنند. دورانی که رئیس دولت خود کمتر از کارهایی که در حال انجام بود، باخبر بود و در واقع بیشتر از آن‌که خود در حال ایفای نقش باشد،فقط بستری برای افرادی که اتفاقا در دولت پیشین هم مشغول فعالیت بودند، فراهم کرده بود. و بیان شد که پس از بررسی‌های دقیق آن افراد؛ که همان‌طور که گفتم به خاطر عدم همکاری پسر خردسالم نتوانستم اسامیشان را یادداشت کنم؛مهم‌ترین مکان برای حذف مرجعیت و ولایت فقیه، آموزش و پرورش شناخته شد؛ چرا که طبق بررسی‌های اصولی موثرترین تغییر در ساختار کشور را باید از نسل نو و خردسالان شروع کرد که آن هم از طریق وزارت آموزش و پرورش میسر می‌شود و با برنامه‌ریزی فوق‌العاده نرم و غیرملموس، به تغییرات اساسی پرداختند و برای این‌که احیانا این تغییرات با مخالفت‌حزب‌اللهی‌ها مواجه نشود؛ بر خلاف برخی وزیران، وزیر آموزش و پرورش یکی از افراد باچهره به شدت مثبت انتخاب شد. جناب آقای مظفر؛ همو که برادرش در جبهه چنان سابقه درخشانی دارد و ...به تعبیر سخنران، در واقع این جناب مظفر فقط به عنوان یک مترسک در سمت وزارت آموزش و پرورش گذاشته شد تا تیشه‌های فراوان به ریشه فرهنگ اسلامی دانش‌آموزان ما وارد شود و موارد بسیار جالبی از این تغییرات نرم  رو بیان کردند و الحق که بسیار مثال‌ها جالب بود و افسوس‌بار.

و البته از آن رو که چهره وزیر آموزش و پرورش برای امت حزب‌الله کاملا شناخته شده بود تا مدت‌ها اعتراضاتی متوجه او نشد، و البته دیری نپایید که معلمان حزب‌اللهی به اعتراضات پرداختند و در همین راستا بود که در دوران اصلاحات بارها با تجمعات اعتراضی معلمین دلسوز مواجه شدیم و البته بماند که با سرسختی رؤسای اصلاحات، خودشان پیروز میدان شدند و در این میان هم اسامی افرادی از ضد انقلاب و یا همان افراد دوران سازندگی برده شد که منجر به چنین تغییراتی شدند.

تا این‌که بالاخره رسیدیم به دوران انتخابات ریاست جمهوری 84؛ همان‌که در مراسم تنفیذ رییس دولت، حضرت ماه خود فرمودند؛ من قبل از برگزاری این انتخابات در منزل و به خانواده و فرزندانم می‌گفتم که حتی اگر آقای احمدی نژاد رییس جمهور هم نشود، فی الواقع پیروز میدان است و برنده، چرا که گفتمان عدالت و امام را به کشور برگردانده و فضای ناب و زیبایی را در تبلیغات انتخاباتی به نمایش گذاشته است. و همان که در روز اعلام نتیجه ریاست جمهوری، فلان روزنامه خارجی(فراموشی نام از من است) بزرگ‌ترین تیترش این بود که: خمینی آمد! و فضای آن روزهای کشور و روزنامه‌ها و رسانه‌های خارجی و ترسشان از پیروزی احمدی‌نژاد و تمام برنامه‌ریزی‌هایشان برای عدم پیروزی این گفتمان و اثرات عالی این گفتمان و بعد تا رسیدیم به انتخابات سال 88 و فتنه‌ای که پایه‌های اولینش در همان دوران سازندگی چیده شده بود و ...

بالاخره، خلاصه کنم کلام را، به فضای امروز رسیدیم و جریانات سیاسی فعال و آقایان اصول‌گرا و اصلاح‌طلب و بعد هم با توجه به سئوالات ما، به بحث اصلح رسیدیم.

این‌که واقعا چقدر مضر است که گفتمان پیروز این انتخابات گفتمان معیشت باشد و نان و پنیر و سفره مردم؛ تحریمی که نتیجه فشارهایش حتی به سال هم نرسیده و گرچه به شدت مردم را می‌آزارد، ولی نباید کل هم و غم ایران اسلامی و هدف انقلاب بزرگ امام خمینی بشود.

این‌که وقتی شخصی هم‌چون آقای رضایی تمام تلاشش این است که اقتصاد را سامان دهد و سفره مردم را رنگین کند و البته در کنارش عقیده دارد که من فلان کار را خواهم کرد و البته آن‌قدر با رهبری صحبت می‌کنم تا او را راضی به عقیده‌ام کنم! یعنی این‌که به او بفهمانم که نظر من جامع و درست است و او هم مجاب شود!( همان‌طور که رضایی می‌گوید من با آمریکا مذاکره خواهم کرد؛ ولی رهبری را هم به این امر راضی می‌کنم!)

یا از دو نقطه ضعف بزرگ جناب ولایتی که یکی تعلق خاطر و علاقه شدیدش به جناب هاشمی رفسنجانی است و دیگری هم همین نقطه ضعف دوم آقای رضایی. یعنی گرچه به قول سخنران، اگر ما هم و غممان اقتصاد باشد، آری اعتراف می‌کنیم که برنامه رضایی در این زمینه بیشتر کارشده است؛ و یا اگر قرار باشدمسئولیت خاصی فروتر از ریاست جمهوری به ولایتی بدهیم، اتفاقا شاید به بهترین نحو از پسش برآید؛ ولی برای ریاست جمهوری این هر دو به درد نمی‌خورند.

در باب آقای قالیباف که پرسیدیم که چرا ایشان، نه؛ گفتند من خودم با آقای قالیباف دوست هستم و از نزدیک ایشان را می‌شناسم، و اتفاقا ایشان یکی از کمیاب‌ چهره‌هایی است که اتفاقا در شورای شهر تهران، سرسخت‌ترین اصول‌گراها هم او را قبول دارند و سرسخت‌ترین اصلاح‌طلبان، هم. ولی این همه جا نمی‌تواند نقطه قوت باشد. ایشان آن‌قدری که برای بتن‌ریزی موفقند، برای تمدن‌ریزی به جرأت می‌توان گفت مخربند.در همین فضای شهرداری تهران، ایشان مثلا فلان دو برج روبه‌روی برج میلاد را با پیمانکاری قرارداد بستند که یهودی‌الاصل بود و صهیونیستی و ضد اسلام و ایران اسلامی. همان خانمی که برج روبه‌روی خانه خدا، کعبه، را همان نماد ابلیسک را ساخت. و یا ایشان برای انجام پروژه‌های عمرانی آن‌قدری که به موفقیت نهایی پروژه دقت می‌کنند شاید از پاک بودن پول پروژه غفلت می‌ورزند و مثال آورند که برای فلان پروژه با فلان پول ناپاک چه ها کردند و وقتی ما اسنادش را فاش کردیم اعضای حزب‌اللهی شورای شهر با او دعواشان شد و اختلاف افتاد و چه ها که بر سر پروژه نیامد و یا از خرج مبالغ فراوان برای تبلیغات آن‌هم از حدود 1 سال پیش خبر دادند که حتی افراد ستاد ایشان، نزد این سخنران آمده بودند که از جهت نفوذی که دارند در فلان جاها فلان کارها را بکنند و ...

و یا از سال 84 و حرف‌های آقا که از مال شبهه‌ناک و یا اسراف در تبلیغات دوری کنید و این‌که بارزترین مصداق این حرف‌ها به اذعان همه، شخص قالیباف بود. و یا از جلسه آقای قالیباف با آقای ماندگاری که چه‌ها گفتند و ...بماند.

ایشان ایرادی که بیش از همه بر آقای قالیباف وارد بود را این دانستند که اطرافیان او، همان اطرافیان خطرناک هاشمی سازندگی و خاتمی اصلاحاتند که چه اثرات مخربی که بر فرهنگ ما نگذاشته‌اند و اتفاقا قالیباف به همکاری با آن‌ها افتخار می‌کند، حال آن‌که همراهی با برخی ضدانقلاب‌های خطرناک که اتفاقا تا به حال هم، کم اثرات خطرناک نداشته‌اند، هیچ جای افتخار ندارد، چرا که واقعا اثرات ناجوری بر روند انقلاب گذاشته‌اند. علاوه بر این او هم، مهم‌ترین هم و غمش دنیا و آبادانی آن است برای مردم و این‌که با پیروزی او هم خدای نکرده بیم آن می‌رود که گفتمان معیشت گفتمان مطرح و سرزبان مردم بشود.(ایشان به نام چند تن از همین اطرافیان مشکل‌دار هم اشاره کردند که متاسفانه یادم نیستL)

از برتری‌های جلیلی هم کم گفته نشد، از این‌که دشمن چقدر از پیروزی او رعب دارد و بازماندگان خاندان پهلوی مثل بهنود و خواهرزاده فرح و ... به شدت مصمم شده‌اند که با تمام توان مانع از پیروزی او شوند، و این معیار امام که ببینید چه کسی بیشترین هجمه از سوی دشمن را دارد و معیار گفتمان انقلاب که این‌هم همانند همان دوران 84 حتی اگر پیروز ظاهری نباشد و یا حتی اگر با انصراف جلیلی هم مواجه شود، باز همین مطرح شدنش و فضای کاریش، فی‌الواقع پیروز واقعی میدان است و سطح مطالبات مردم را بسیار رشد داده و ...

از برنامه اقتصادی جلیلی که پرسیدند، هم جواب زیبا بود؛ این‌ امر که با اثبات پدر علم مدیریت ایران، حتی این مطلب بیان شده که ریاست جمهوری عرصه مدیریت راهبردی است؛ نه مدیریت اجرایی( که هواداران قالیباف از آن دم می‌زنند) و این‌که فضای شورای امنیت ملی واقعا زیباترین فضا برای مدیریت راهبردی است و این‌که برنامه فوق‌العاده قوی تیم اقتصادی جبهه پایداری پس از انصراف در اختیار ایشان قرار داده شده، و این‌که ایشان به جهت تحصیل در دانشگاه امام صادق(علیه‌السلام) و برنامه‌ریزی‌های قویشان، و نیز حمایت امثال پرفسور درخشان و ... اتفاقا شاید از دیگر آقایان کاندیداها برنامه کامل‌تری داشته باشند و ...

به این‌جا که رسیدیم از سخنران پرسیدیم قضیه جناب قدیانی را و این حمایت‌های بی‌رویه‌اش از قالیباف را و نیز تخریب‌های شدیدش علیه جبهه واقعا مخلص و اصولی پایداری را و از سرانش و از جلیلی را؛ و ابتدای امر مواجه شدیم با این جواب که مگر فقط ایشان است؟ آقای شهاب مرادی هم شهر به شهر در تبلیغ جنابش است. خب آن‌ها هم با حجت شرعی خودشان به این انتخاب رسیده‌اند. ولی وقتی ما بیشتر گیر دادیم و گفتیم شاید از خیلی‌ها انتظار، این نباشد؛ ولی از کسی که در فتنه 88 چنین خوب عمل کرده...

گفتند: اصلا شما فکر می‌کنید این‌همه که در مورد فتنه بزرگ‌تر حرف می‌زنند، یعنی چه؟ یعنی همین‌که آن‌ها که خود در 88 کتک و زخم خوردند، حال راه را اشتباه بروند و به جای دشمن دوست را بزنند و ...ولی از آن‌جا که با وجودی‌که ما خود به چشم خویش دیده‌ایم قلم‌زنی‌های این روزهای قدیانی را؛ باز باورمان نمی‌شد که ایشان این‌قدر سخنان عجیب و غریب علیه آقای مصباح و سران پایداری و نگاه دشمن و دوست به آرا و انتخابات داشته باشد؛ ایشان مثالی بسیار جالب زدند که: اتفاقا در ادامه همین بحث فتنه بزرگ‌تر، افرادی بسیار مؤمن و حزب‌اللهی بودند که بدون کمترین اخذ هزینه‌ای و کاملا مخلصانه مدت زیادی بود که می‌گفتند مشایی اصلا خود رهبری است و چه کارها که نمی‌کردند و ...تا این‌قدر شدید شد که وزارت اطلاعات چاره‌ای به جز جمع کردنشان ندید و کم نبوده افرادی که با نیت کاملا انقلابی و مخلصانه، افرادی که از قضا جاهایی بهترین نمره امتحانی را گرفته‌اند؛ بعد در چنان راهی قدم می‌گذارند که...

خلاصه ایشان از دغدغه فرهنگ گفتند و این‌که گفتمان انقلاب و اسلام و امام باید گفتمان مردم کوچه و بازار شود و واقعا ضرر کرده‌ایم اگر گفتمان معیشت و نان و پنیر که دیر یا زود و هر که که بیاید، بالاخره حل خواهد شد، گفتمان غالب شود.

البته ایشان به این‌که ما هیچ‌گاه ادعا نداریم که مثلا حتی جلیلی صددرصد است؛ هم اشاره کردند بعضی شبهات راجع به ایشان را هم جواب دادند که بماند.

 

 






برچسب ها : حماسه سیاسی  ,

      

 

اعمال شب وروز مبعث

مبعث

 27 رجب سالروز بعثت حضرت محمد(ص) از روزهای خوب و متبرکی است که اعمالی برای شب و روز آن ذکر شده

تا امکان بهره مندی هرچه بهتر و بیشتر از این فرصت معنوی فراهم شود.

 

شب مبعث از شبهای متبرکه است و برای آن اعمالی ذکر شده:

 

* در مصباح از حضرت ابوجعفر امام جواد (ع) روایت شده که فرمود در رجب شبى است که از آنچه که

 

بر آن آفتاب می تابد بهتر است و آن شب بیست و هفتم رجب است که در صبح آن پیغمبر خدا (ص) به رسالت مبعوث شد

و براى آن شب اعمالی است که اگر شیعه ای از ما آن اعمال را در آن شب انجام دهد اجر عمل شصت سال می برد.

 

در مورد این عمل آمده: پس از نماز عشاء هر ساعتى از شب را تا پیش از نیمه آن بیدار شو و دوازده رکعت نماز اقامه کن

و در هر رکعت حمد و سوره اى از سوره هاى کوچک مفصل ( مفصل ازسوره محمد است تا آخر قرآن) بخوان.

 

نمازها دو رکعتی هستند. پس از هر دو رکعت بعد از سلام؛ هفت مرتبه سوره حمد،

هفت مرتبه مُعَوَّذَتَیْن، و سوره های توحید و قُلْ یا اَیُّها الْکافِرُونَ هر کدام هفت مرتبه،

و سوره قدر و آیة الکرسى هر کدام را هفت مرتبه بخوان.

 

بعد از اتمام نماز این دعا خوانده شود:

 

اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى الْمُلْکِ وَ لَمْیَکُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُکَ

بِمَعاقِدِ عِزِّکَ عَلَى اَرْکانِ عَرْشِکَ و َمُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ کِتابِکَ وَ بِاسْمِکَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ وَ

 

ذِکْرِکَ الاْعْلىَ الاْعْلىَ الاْعْلى وَ بِکَلِماتِکَ التّامّاتِ اَن  تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَنْ تَفْعَلَ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ...

 

ستایش خاص خدایى است که نگیرد فرزندى و نیست براى او در فرمانروایى شریکى و نیست برایش یاورى

 

از خوارى و به بزرگى کامل بزرگش شمار، خدایا از تو خواهم به حق چیزهایى که موجبات عزتت

بر پایه هاى عرشت مى باشد و به حق سرحد نهایى رحمتت از کتابت و به نام بزرگتر بزرگتر بزرگترت

و به حق ذکرت که والاتر و برتر و اعلى است و به کلمات تام و تمامت....

 

پس بخوان هر دعایى و حاجتی که داری و درود فرست بر محمد و آلش .

 

* انجام غسل در این شب مستحب است.

 

* زیارت حضرت امیرالمؤمنین (ع) که افضل اعمال  شب عید مبعث است.

 

اعمال روز عید مبعث

عید مبعث از جمله اعیاد عظیمه است و روزى است که حضرت رسول (ص) در آن روز به رسالت برگزیده شد .

 

برای این روز  چند  عمل ذکر شده است :

 

* غسل

 

* روزه، روز عید مبعث یکى از چهار روزى است که در تمام سال امتیاز دارد براى روزه گرفتن و برابر است با روزه هفتاد سال.

 

* بسیار صلوات فرستادن.

 

* زیارت حضرت رسول و امیرالمؤمنین .

 





      

 

مصباح مصباح است

مطلبی بسیار زیبا در 

http://h-shad.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=271:lr-&catid=49:1392-02-21-06-29-54&Itemid=96

 

 






برچسب ها : حماسه سیاسی  ,

      

 

این روزا روزای پرکار و پرتلاشیه، علاوه بر صحبت‌های حضوری و تلفنی و پیامک‌ها؛ بخش قابل توجهی از وقتم رو پای برنامه‌های کاندیداها از تلویزیون و اینترنت می‌گذرونم. صبح و شب و وقت و بی‌وقت و حتی به خاطر این‌که بعضی وقتا طی روز بچه‌ها نمی‌ذارن طی روز خیلی پاتو کفش اخبار اینترنتی و سایت کاندیداها کنم،تا پاسی از شب گذشته تو اینترنت پرسه می‌زنم و صبح قبل از این‌که بقیه اهل خونه از خواب بیدار شن، هم می‌شینم پشت سیستم و ...

ولی کنار اخبارای متفاوت و سایتای مختلف و رنگ و وارنگ هر کدوم از کاندیدها، گاهی برخی نوشته‌های دوستان، خیلی باعث رنجش خاطرم می‌شه و البته بیش از رنجش خاطر، باعث توفکر فرورفتن و عبرت‌گیری می‌شه.

دوستان و خودی‌هایی که خود اذعان دارند به این‌که رقیب در صحنه است و در نتیجه باید بیش از همیشه بر طبل اتحاد و همدلی کوبید و نباید دوستان را به بهانه طرفداری از کاندیدی مخالف نظرشان تحقیر و شماتت کرد و نباید کاندید مخالف رأی را تخریب کرد؛لیکن خود بیش از همه نه فقط کاندید مخالف را؛ بلکه طرفدارانش را، شعارهای اتفاقا شفاف و واضحش را، حامیانش را- علامه و اساتید اخلاق و سخنران مذهبی و کارشناسان و مداحان و ...-؛ حتی کلمات زیبای مورد استفاده‌اش را که از قضا از جمله کلماتیست که رهبرمان هم از آن‌ها کم بهره نمی‌برد را و حتی ویژگی‌های مثبتش را هم به انحاء مختلف نرم و سخت و شدید و همه رقم می‌کوبانند، چه با بیان خودشان و چه مبصرشان و چه تایید نظراتی که گاهی واقعا تعجب می کنم از چرایی تاییدشدنشان. افشاگری‌ها و نه تخریب‌های فلان نیوز را به هزاران روش می‌کوبانند و البته خود دست کمی‌از آن‌ها ندارند و حتی به دستگیره‌های بی‌ربط و دلیل کاندید مخالفشان هم تمسک می‌جویند. با گزینشی برخورد کردن نسبت به کامنتها و نظرات و انتشار قسمت‌هایی از نظرات خواننده‌ها از بازی با کلمات و تقطیع جملات می‌گویند.کافیست در بحث‌های چالشیشان، در نیمه شب نظری بدهی و با انبوهی از سخنان...مواجه شوی و چقدر جالب که در دیگر ایام که خواننده متونشان باشی؛ حتی تعداد افراد آنلاین هم نشان‌دهنده فدایی‌های صاحب قلم است و مایه سرور، این ایام ولی متاسفانه، تعداد وبلاگ‌های مخالف همان صاحب قلم، به خاطر نظرشان لابد از جایی خط می‌گیرند(حتی اگر از خوانندگان همیشگی متونشان باشند و اتفاقا تا حال همیشه علاقمند به مطالبشان) و البته ظاهرا من هم اکنون باید شامل همان تعداد شوم و یکی به عدد وبلاگ‌های سازمان‌یافته تخریبیشان اضافه شود.(1)و همان‌ها که تا دیروز با متون صاحب قلم خوشحال می‌شدند از زیبایی قلم و بصیرت‌افزایی‌اش و اعتراف هم می‌کردند، حال به بهانه نظر مخالف، یا نظرشان نباید تایید شود و یا ...

جایی که خود را(نه اشخاصش را) بهشتی می‌دانند و جوهر نوشته‌ها را از خون شهیدان می‌دانند و می‌گویند و البته بسیار هم نشان‌داده‌اند که طالب خوشامد رهبرند، ولی چنان بر عالم دینی و برخی افراد و کاندیدها می‌تازند که دیگر نه بوی بهشت بر مشام می‌رسانند و نه...

خود می‌گویند علامه را و افراد را تخریب نمی‌کنند، ولی نوشته‌ها و کامنت‌هایی که از قضا بسیار راحت‌تر تایید می‌شوند، اصلا این را نمی‌گوید.

 

اصلا مرا چه با این دعواها! این روزها خیلی به فکر فرو می‌یوم و خیلی دلم می‌گیرد. این روزها به تناقضات نوشته‌ها و اعمال فکر می‌کنم و تفاوت دیدگاه‌ها؛واقعا می‌شود از اشتباه تخریب خودی بنویسی، ولی خود به بهترین شکل بدان عمل کنی. واقعا می‌شود با تفاوت دیدگاه قشنگ‌ترین صحبت‌ها را هم بد تفسیر کرد و کارها و برنامه‌ها و صحبت‌های کسی را عین بی‌برنامگی بدانی، و جالب که واقعا می‌شود خود تعجب کنی از هم‌رأی شدنت با افراد دارای تقابل با حزب‌اللهی‌ها؛ ولی اتفاقا همین را هم جور دیگری تفسیر کنی. می‌شود کاندید خودت هم گفته باشد من ائتلافی هستم و برهم‌نزننده ائتلاف؛ ولی تو کاسه داغ‌تر از آش شوی و فقط دیگر اعضای ائتلاف را بزنی، آن هم از نوع همان تخریبی که خودت می‌گویی نباید باشد. می‌شود خود آگاه باشی به نحوه نظرسنجی‌ها و احتمال تغییرشان آن هم حتی در آخرین روزها و با آخرین حرف‌ها و بیان مواضع و البته امور دیگر دخیل در آرا، ولی این‌همه بر نظرسنجی‌ها مانور دهی. می‌شود خودت اذعان کنی به حضور رقیب در صحنه و بخواهی که ای دوستان تا رقیب هست، او را بزنید و این‌همه مرا؛نه؛ ولی خودت فقط چسبیده باشی به خودی‌های با رأی مخالفت و تند تند و پشت سرهم مطلب بگذاری درباره اشتباهات خودی‌ها. واقعا می‌شود معتقد باشی به رضایت و خوشامد حضرت ماه؛ ولی چنان بر عالمی و طرفدارانش بتازی که ...(واقعا با برخی جملات و یا تایید برخی نظرات شرمم می‌آمد که خوانندشانم)و می‌شود دقیقا مانند طرفداران موسوی در 88 بگویی اصلا این‌که دشمن فلانی را علم کرده و تخریبش می‌کند از همین روست که او هم سخن امام ما را شنیده که ببینید دشمن که را می‌کوبد. و این‌که دشمن از دوگانه فلان دم می‌زند هم از همین روست. واقعا جل الخالق و یا للعجب!!!!

هر چه بیشتر از این مطالب می‌خوانم بیشتر از دنیا و سیاست بدم می‌آید و دلم مهمان درد می‌شود. خدایا دل‌های دوستان خودی را بیش از پیش متحد و همراه کن و خدایا دل‌ها را به سمت اصلح رهنمون کن.

_________________

(1) یاد ایام تبلیغات ریاست جمهوری سابق افتادم که طرفداران موسوی متهمم می‌کردند به اخذ پول‌های آن‌چنانی بابت تبلیغ برای کاندیدم، چرا که شب وروزم در حال پیامک زدن و ایمیل زدن و...می‌گذشت.

دل‌نوشت:بنده گرچه کاندیدم را تا حال حاضر و با توجه به صحبت‌های تا امروز مشخص کرده‌ام؛ ولی واقعا معتقدم که 4 نفر از کاندیداها در دایره اصول‌گرایانند و به جد اعتقاد دارم به سخن امام خامنه‌ای که دوستی را به خاطر رأیی مخالف رآیتان نکوبید و هر کس به هر طریق و هر تلاشی خودش به حجت شرعی برسد و نامزد اصلحش را بیابد و برایش تبلیغ کند؛ ولی این روزها هرچه بیشتر در برخی سایت‌ها پرسه می‌زنم بیشتر دلم می‌گیرد که چرا کسانی که خود داعیه اتحاد و عدم تخریب دارند و واقعا مروج افکار اسلامی و اندیشه‌های حضرت ماهند؛  این روزها این‌قدر بر دوستان می‌تازند و تحمل دوستان و خوانندگان متون خودشان ولی در حال حاضر طرفدار کاندیدی دیگر را ندارند و حتی نویسندگان چنین متونی را سازمان یافته فلان و فلان می‌خوانند. البته این‌که خود واقعا دلگیرند از هجمه برخی دوستان مخالف رأیشان، قابل قبول است، ولی از هر کسی هر ادبیاتی قابل انتظار نیست و هر هجمه‌ای هم، و صاحب قلم زیبا و بصیرت‌افزا را شایسته نیست که به بزرگانی، چنین بتازد؛ آن هم یا به اتهاماتی اثبات نشده و یا به جرم طرفداران- که لزوما طرفدارن نمی‌توانند نشان‌دهنده آرا و افکار و اعمال گروه‌ها باشند- و برخی سخنان و شعارهای واضح را چنین به تمسخر بگیرد، آن‌هم کسی که خود استاد سخن است و اگر قرار باشد همین شعارها و ایده‌ها و سخنان را کاندید خودش بگوید با شناختی که من دارم به بهترین شکل تفسیرشان می‌کند و اتفاقا از زیبایی شعارهایش می‌گوید- این را از این جهت می‌گویم که همین شعارها و سخنان و ایده‌هایی که امروز به سخره می‌گیرند؛ افراد با سواد و بینش کمتر هم بسیار زیبا درک می‌کنند و شرح می‌دهند. وگرنه قصدم بی‌انصافی نیست.

بیش از همه دلم می‌سوزد که آنان که نقاط اشتراک فراوان دارند و همه دردمند نظامند و انقلاب، چنین بی‌هوا و با ادبیاتی واقعا نامناسب، بر هم می‌تازند.

خدایا ما را دریاب!

 






برچسب ها : درددل  ,

      

واقعا دنیا عجب دنیاییه.

برا خودت دوره پر شور کودکی را با کلی بازی و نشاط پشت سر بذاری؛ برسی به دوران پر غرور جوانی، دوران افتخار و تلاش؛ ....تا برسی به مادری، اونم تو زمان سخت اوائل انقلاب، شرایط زندگیت طوری بشه که هر چند روز مجبور شی یه خونه عوض کنی و حتی یک ماه کامل تو یه خونه ساکن نباشی و دائم خونه به دوش باشی، به خاطر شرایط سخت کشور و جنگ و جهاد و حضور همسرت تو جبهه و تو با چن تا بچه قد و نیم قد تو سخت‌ترین شرایط زندگی کنی...وقتی بچه خردسال داری هنوز و بعد از مدت‌ها ظاهرا قراره تو آرامش و داخل کانون گرم خانواده زندگی کنی؛ همسر جهادگرت به خاطر بیماری و به خاطر ترکشای یادگاری جنگ، ترکت کنه و بره پیش خالقش و تو بمونی و چن تا بچه و تازه بعد مدت خیلی کوتاهی بچه خردسالت هم مریض بشه و ترکت کنه...بازم ترک شهر و محله کنی و بری تو یه شهر دیگه، بچه‌هاتو با دردسر فراوان بزرگ کنی و همه ازدواج کنن و وقتی تنهای تنها شدی، یه مرض سخت بیفته به جونت و تو شرایطی که به شدت نیازمند یه همراه و مراقبی، و حتی از پس ساده‌ترین کارات هم برنیای، هیچ کی نتونه کنارت باشه...

گل

خیلی خیلی سخته. واقعا تو همچین دنیایی جای این همه ادا و اطوار درآوردن و این‌همه غرور هست؟این همه سنگ‌پرونی و اختلاف و تخریب و دشمنی و انحراف از راه درست؟

واقعا من آدم نوعی که می‌تونه همین حالا با یه اتفاق طوری بشه که حتی اولی‌ترین کارام رو هم نتونم انجام بدم؛ این باید باشه نحوه زندگیم؟

خدایا آدم کن مرا و خدایا دیده عبرت‌گیر به من بده و قوت طاعت‌پذیر.

خدایا بیش از همیشه خواهانم که حتی یه لحظه دیده لطف و رحمتت رو از من برندار و یه لحظه هم منو به خودم وانذار.

 

______________

علت‌نوشت: عمه مریضی دارم که بخش کوچیکی از شرایطش رو نوشتم؛بهش که سر می‌زنم می‌شم پر بغض، ممنون می‌شم کسایی که مطلبمو می‌خونن برای شفا و سلامتیش دعا کنن.

خدایا اِشفِ کل مریض.






برچسب ها : سبک زندگی  ,

      

متن سوالات و پاسخ‌های حجت الاسلام و المسلمین فلاح زاده ، بر اساس نظرات مقام معظم رهبری به شرح زیر است :

1- با توجه به اینکه انتخابات نقش مهمی در زندگی ما دارد آیا شرکت در انتخابات واجب است ؟

حجت الاسلام و المسلمین فلاح زاده : به نظر حضرت آقا برای کسانی که شرایط را دارند و امکان شرکت در انتخابات برای آنها وجود دارد؛ واجب است.

2- به چه کسانی باید رای بدهیم آیا آزادیم که به هرکسی رای بدهیم یا باید به مسائلی توجه داشته باشیم؟

حجت الاسلام و المسلمین فلاح زاده در پاسخ به این سوال گفت: افرادی که شورای نگهبان صلاحیت آنها را تایید کردند صلاحیت نمایندگی را دارند اما به حکم عقل، بین صالح و اصلح، اصلح باید انتخاب شود.

3- صحبت کردن در مورد کاندیدای انتخاباتی تهمت و غیبت محسوب می شود یا خیر؟

حجت الاسلام و المسلمین فلاح زاده : صحبت کردن به معنای مشاوره و استفاده از فکر دیگران یا مشاوره دادن به دیگرانی که می خواهند رای بدهند در حدی که در انتخاب آن فرد تاثیر دارد غیبت و تهمت محسوب نمی شود اما آن مواردی که تاثیری ندارد و ربطی ندارد به این موضوع غیبت است و گاهی هم ممکن است تهمت باشد

بنابراین افراد مراعات کنند اگر در مورد نامزدها هم صحبت می کنند صحبت‌های نامربوط نباشد یعنی مربوط به خود نامزد باشد ثانیا مربوط به موضوع انتخاب باشد یعنی فردی که می خواهد وکیل مردم شود و از مسائل دیگر که گاهی جزء اسرار زندگی افراد هست از بیان آنها بپرهیزند که گاهی غیبت و گاهی هم تهمت و جزو گناهان کبیره است و درج درسایت هم همین حکم را دارد بنابراین مقلدان مراعات کنند.

4- نامزدهایی که برای انتخابات شدن شام می دهند یا هزینه‌های آنچنانی می کنند آیا مصداق اسراف دارد ؟

حجت الاسلام والمسلمین فلاح زاده: بعضی از موارد ممکن است اسراف هم باشد؛ گاهی مواقع اسراف نیست اطعام است. افراد باید متوجه این نکته باشند که اطعام جزء شرایط منتخب نیست باید ببینیم خود فرد آیا صلاحیت دارد یا ندارد صلاحیت به همان معنای اصلحی که گفته شد باید دید اصلح است یا خیر.

5- استفاده از بیت المال برای تبلیغات انتخاباتی چه حکمی دارد؟

حجت الاسلام و المسلمین فلاح زاده : استفاده از بیت المال چه برای تبلیغات انتخاباتی و یا غیر انتخاباتی حتی برای تبلیغات دینی کلاً باید برحسب قوانین باشد یعنی مقرراتی برای مصرف بیت المال و اموال دولتی مشخص شده است و خلاف آن هم شرعا حرام است و موجب ضمان هم است. کسی که خرج کند ضامن است و باید جبران کند و به این معنا نیست که خرج می کنیم بعدا هزینه آن را می پردازیم نه، اصل کار خلاف است.

6-  مقام معظم رهبری شرکت در انتخابات را واجب دانستند انتخابات اصلح را هم واجب دانستند در بحث انتخاب اصلح شروط دیگری هم هست؟ بعضی می گویند در انتخاب اصلح مقبول جامعه هم مطرح است آیا انتخاب اصلح قیدی دارد یا خود انتخاب اصلح از دید فرد مهم است ولو اینکه هیچ کس به آن رای ندهد؟

حجت الاسلام و المسلمین فلاح زاده : مقبول جامعه بودن یا نبودن از همان رای مردم مشخص می شود. که آیا مقبول هست یا خیر . شهرت افراد دلیل اصلح بودن ایشان نمی شود ممکن است کسی مشهور باشد ولی اصلح نباشد یا یک کسی مشهور نباشد ولی اصلح باشد سعی کنید به اصلح رای بدهید ولو انکه آن فرد شهرتی بین مردم نداشته باشد.






برچسب ها : سبک زندگی(انتخابات)  ,

      

همزمان که دارم این مطلبو می‌نویسم، شبکه قرآن داره سخنرانی آیت الله خاتمی رو پخش می‌کنه:

"این‌که بگوییم با روی کار آمدن یک کاندید به عنوان رئیس جمهور، انقلاب شکست می‌خورد و نابود می‌شود و یا همه جا بهشت می‌شود؛ هر دو کاملا از اساس اشتباه است."

واقعا هم چرا گاهی ما فکر می‌کنیم حتما همه در مقابل هم باید بایستیم و موضع‌گیری کنیم؟ مگه الکیه؟ مگه این انقلاب رو یه فرد به وجود آورده که یه فرد بخواد نابودش کنه و یا یه فرد بخواد یه دفعه گلستان درست کنه؟ به قول آیت الله خاتمی، که داره از قول امام داره تعریف می‌کنه؛ "همون طوری که سیاه‌نمایی گذشته اشتباهه، سیاه نمایی آینده هم اشتباهه. و با پایان انتخابات همه باید حواسمان باشد که رقابت‌ها تمام می‌شوند و رفاقت‌ها باید باقی بمانند."

خوشبختانه من که یه سهم کوچیک تو جامعه‌ام دارم، با هر کسی که صحبت می‌کنم و جویای نظرات می‌شم، اتفاقا خوشحال می‌شم که همه در حال تحقیق و بررسین و واقعا مردم با هر انتخاباتی چقدر رشد پیدا می‌کنن. واقعا این انتخاباتا خیلی برا بالا بردن سطح معرفت و آگاهی‌ها اثر دارن. و بحث و تلاش برای ترجیح خوب‌تر و باشرایط عالی‌تر بر خوب و با شرایط خوب است و خود همین جای شکر را دارد.

البته اگر صرف‌نظر کنیم از برخی فعالین بیشتر با رویکرد تخریبی و یا دارای عملکرد مبنی بر نتایج نظرسنجی‌های کذا و کذا؛ آن‌چه که من در دوستان دانشگاهی و اطرافیانم و کسانی که روزانه ارتباط حضوری و یا پیامکی و تلفنی داریم؛ مشاهده کرده‌ام؛ تقریبا همه در دل حداقل علاقه و تمایلشان برای همان کاندید بهتر است؛ لیکن به خاطر سخنان برخی فعالین که البته هم کم‌رنگ‌تر هستند و هم متاسفانه این روزها از ادبیات تخریبی و یا هجمه و هول و هراس و حمله و یا سانسور بسیار بهره می‌برند(وچه غافلند که همین نوع حمایتشان از کاندیدی خود بدترین ضدتبلیغ است برای او)؛ کمی در بیان راحت نظرات، مانده‌اند و ظاهرا مرددند و به قولی خود را درگیر بین احساس و عقل می‌دانند و البته من به شدت امیدوارم که همه با ترجیح معیارهای اساسی‌تر و منطقی‌تر و اصولی‌تر و باپشتوانه‌های محکم‌ترT این مرحله را هم با سرافرازی پشت سر بگذاریم و البته معتقدم در چنین مرحله حساسی مددگیری و التماس به درگاه خدا و امامان معصوم و امام روح الله عزیز بسیار کمک‌کننده خواهد بود.

حاشیه: منظورم از ارتباطات این روزها رو گفتم شاید اگه بگم بهتر باشه و شفاف‌تر:پیامک‌های ردوبدلی با دوستان فعال بسیجی وسیاسی دوران دانشگاه و یا با طلاب و یا همسرانشان در جمع مثلا مادران همکلاسی‌های پسرم و یا فامیل؛ و یا چت با همکلاسی‌های دانشگاهی قدیمی و جدید و یا افرادی از خانواده‌های مذهبی و آگاه و فعال تهرانی.

حالا به هر حال امیدوارم هممون این روزا رو حسابی تلاش کنیم در شناخت اصلح و رسیدن به حجت شرعی و ادای تکلیف حماسه سیاسی و  امیدوارم همه به جنبه الهی و حرکت دل‌ها به سمت اصلح با دعا و توسل هم عنایت فراوان داشته باشیم. و البته خیلی جای شکر داره که همه دردمند نظام و انقلاب و حضرت ماهن.






برچسب ها : حماسه سیاسی  ,

      

عمار





      

دور از همه غوغاهای این روزا و تبلیغ‌ها و تخریب‌ها پریشب با زنداداشم رفته بودم دفتر حضرت ماه که قربونش برم.همون‌جایی که شبای چهارشنبه هنوزم که هنوزه با این هجمه‌های تبلیغی دوست و دشمن و خودی و نخودی، همچنان علامه مصباح، مطهری زمانه. فضایی سرشار از آرامش و ایمان.

 

مطهری دوران

__________________________

دل‌نوشت1: چقدر جالبه که تو معنای مطهری دوران بودن دقت کنیم.( مگه مطهری فقط مسئول روشنگری دینی بود؟! و اصلا آیا بصیرت و روشنگری دینی غیر از بصیرت و روشنگری سیاسیه که برخی دوستان با قدم‌های تند علیه بصیرت گام برمی‌دارن و ...)

دل‌نوشت2: این روزا با خوندن نظرات و نوشته‌ها و البته تخریب‌های برخی خودی‌های صاحب قلم خیلی خیلی دلم می‌گیره و ناراحت می‌شم. گرچه خودشونو مبرا از تخریب کردن می‌دونن.

دل‌نوشت3: خدایا به قول خود حضرت ماه؛ و به قول مطهری دوران و به قول استاد پناهیان؛ خودت کمک کن که دل‌ها به سمت اصلح بره.






برچسب ها : حماسه سیاسی  , مطهری دوران  ,

      
   1   2      >




+ سلام، سئوال در مورد برنامه‌های اندروییدی و حافظه موبایل دارم، کسی پاسخگو هست؟(چشمک)

+ سلام، کسی هست در مورد اندرویید و بازار بتونه به چن تا سئوال ابتدایی و ساده من جواب بده؟

+ سلام،از نواهایی که خاطره شدن و راجع به امام رضان، چند تا می خوام، کسی لینکشونو نداره؟



+ سلام، کمک می خوام!

+ سلام، کسی از این فلش های جالب رمانتیک نداره برا همسری روزشو تبریک بگیم؟

+ صراحت انقلابی!

+ سلام دوستان، ببخشید یه سئوال در مورد متن گذاشتن تو پارسی بلاگ:

+ سلام دوستان


[ مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ ]
[ Designed By Ashoora.ir ]