) و به کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، را بشارت بده که قطعا برایشان بهشتی قرار دادهایم، بهشتی که(باغهایی) از زیرش رودهایی، جاری است، هر گاه از میوه و ثمرهای از ثمرات آن باغ روزی شوند، گویند: پیشتر، از همین روزی داده شده بودیم و همانندهایی برای آن میآورند. و برای ایشان، همسرانی پاک و مطهر است و آنان در آنجا جاویدانند.
· روش همیشگی خدا، خوف و رجا در کنار هم؛ تنذیر و تبشیر در کنار هم؛ ترساندن و امید دادن در کنار هم کارساز و مؤثر است.
· عاقبت خوش و امید و وعده برای آن، حس بسیار خوبی به افراد منتقل میکند و از بهترین شیوهها همین است.
· ایمان و عمل صالح، هر دو در کنار هم باعث نجات و رستگاری است(نقش عمل پررنگ است).
· همه کارهایصالح و شایسته کارسازند، نه بعضی از آنها«الصالحات».
· کارهای شایسته و صالح باید برخاسته از ایمان باشد، نه تمایلات شخصی و جاذبههای اجتماعی.
· خدا با دشمنان به صورت خطابی صحبت میکند، ولی با صاحبان ایمان و عمل صالح، در حالت غیابی(چرا؟)
· توصیفات برای بهشت، بیش از جهنم است. امید باید بیش از ترس باشد و امیددادن هم بیش از ترساندن.
· خود توصیف نتیجه زیبا، مشوق خوبی برای واداشتن به انجام اعمال خوب است. یا به عبارت تفسیر: آشنایی با سابقه نعمتها بر لذت کامیابی میافزاید«رزقنا من قبل»؛ برای ملموس کردن: ما همواره سخنان کسی را که میشناسیم در رادیو و تلویزیون با عشق و علاقه گوش میدهیم و یا عکس جاهایی که قبلا بهآن جاها رفتهایم با علاقه نگاه میکنیم.
· نعمات بهشت، همه برای بهشتیان قابل استفاده است.
· وعده بهشت، وعدهای حتمی است.(اَنَّ لهم)
· آسایش و راحتیهای زیبا و نعمات فراوان در انتظار مومنان عامل است.
· محرومیتهایی که مومن به جهت رعایت حرام و حلال دنیا میبینند در آخرت جبران میشوند.
· مکالمه در بهشت وجود دارد.( قالوا)
· هم نیاز مادی(خوردنیهای لذیذ و گوارا) و هم روحی(مناظر زیبا، همسران پاک و جاودانگی) در بهشت برآورده میشود.
· همسران بهشتی دوگونهاند: حورالعین که همچون لؤلؤ و باکرهاند و در همان عالم آفریده میشوند(انشأناهن انشاء)؛ همسران مؤمن دنیایی که با چهرهای زیبا در کنار همسرانشان قرار میگیرند(23 سوره رعد).
· «این همان است که قبلا به ما داده شده»؛ به این تعابیر تفسیر شده: این همان است که قبلا به ما وعده داده شده؛ یعنی جزای کارهای صالح قبلی ما در دنیاست یا نظیر میوههای قبلی ماست، ولی پس از خوردن میفهمند طعم و لذت تازهای دارد. یا میگویند این میوه همان است که در دنیا مشابه آن را دیدهایم، اما چقدر تفاوت دارند...
· ما در دنیا یا در فکر وصل و رسیدن به نعماتیم و یا نگران فصل و جدائی از آنها، ولی در آخرت این نگرانی نیست« وهم فیها خالدون»<**
26) همانا خدا ابایی ندارد از اینکه از پشهای کوچک یا چیزی بزرگ، مثال بزند! پس کسانی که ایمن آوردند و در ادامه دانستند که درستی از جانب پروردگارشان است؛ و کسانی که کفر ورزیدند و گفتند خدا با چنین مثالی، چه چیزی اراده کرده است؟ تعداد زیادی با چنین مثالی گمراه میشوند و تعداد زیادی هم، هدایت میشوند. و گمراه نمیشوند، مگر فاسقان!
· منظور از مثالهای کوچک،خانه عنکبوت(41 سوره عنکبوت) و یا مگس(73 حج) و یا مسافران صحرانورد گرفتار در تاریکی بیابان و ترس رعد و برق(بقره) است. خداوند با نزول این آیه به بهانهگیریهای اینان پاسخ میدهد.
· همانند خدا نباید ابایی از مثالهای کوچک و خرد و پشیز، ولی ملموس داشت.
· مهم این است که مثال کاربردی باشد و ملموس، وگرنه این که حتی از پشه هم به عنوان مثل استفاده شود، مشکلی ندارد.
· حیا و شرم در مورادی جا دارد که کاری شرعا و عقلا و یا عرفا مذموم باشد، نه در بیان حقائق.
· انسان حقیقتجو از هر نوری راه مییابد، ولی شخص بهانهگیر و اشکالتراش، به هر چراغی خرده میگیرد.
· گاهی خردهگیریها، بیمورد است و یا از روی عناد و دشمنی و یا کوتهبینی، همانند خردهگیری کافران.
· ایمانآورندگان میدانند که حق با خداست و از جانب او. پس یکی از ملزومات ایمانآورندگان، این است که بدانند حق از جانب خداست و هر چه از جانب خدا میآید، هر چند ناخوشایند و خرد و ظاهرا حقیر، همه حقند.( مومن کلام خدا را باور دارد و مطیع آن است)
· مثالهای قرآن، حق است( انّه الحق)
· کافران خردهجو عیبگیر و اهل مخالفتند و حکمت کارهای خدا را درک نمیکنند.(کفر و لجاجت، عامل تحیر و بهانهگیریست)
· کافران در مقابل مومنان قرار دارند.
· هدایت و ضلالت به دست خداوند است؛ هدایت و دوری از ضلالت را باید از خدا بخواهیم و طلب کنیم.
· خدا با همین زبان مثلها، افراد را به راه میآورد و تبلیغ دینش را میکند( هدایت مردم با همین مثالها)؛ یعنی برای منِ مبلغ هم، استفاده از مثال، از بهترین روشهاست.
· حقایق والا و مهم را میتوان به زبان ساده بیان کرد.
· برداشتهای متفاوت به خاطر روحیات متفاوت است(یُضلُّ به کثیرا و یهدی به کثیرا)، همان مثالی که در گروهی وسیله شناخت و هدایت است، در گروه دیگر وسیله توقف و گمراهی است.
· مثالهای قرآن وسیله آزمایش است.
· مثالهای قرآن برای همه مردم است و همه نوع مثل هم در قرآن آمده است(آیه 58 روم) و این مثلها را نباید ساده انگاشت، بلکه از همین مثلها دانشمندان مطالب فراوان دریافت میکنند(آیه 43 عنکبوت) و در کتب آسمانی قبل هم و در سخنان انبیا و پیامبر اکرم و ائمه اهل بیت علیهمالسلام هم مثالهای فراوان دیده میشود، حتی تورات بخشی به نام امثال سلیمان دارد. در مثال زدن، تذکر، تقریر، فن تعلیم و بیان، پردهبرداری از حقائق و سرکوبی دشمن نهفته است.
· در بیان حقایق، تظاهر به حیا هم جایز نیست(لا یستحی)
· اینکه همه چیز را از جانب خدا بدانیم، واقعا نکتهایست که عمل بدان مشکل است. باید حقیقتا همه چیز را از خدا بدانیم و البته از این بابت تشکر فراوان هم بکنیم.
· اراده خدا، فوق همه ارادههاست.
· ضلالت از آنِ فاسقان است؛ یا فسق باعث ضلالت میشود.
27) آنان که عهد خود را پس از میثاق بستن، نقض کردند و آنچه را که خدا امر کرده بود بر وصلش، قطع کردند و در زمین فساد کردند. همانان آنان زیانکارانند.
· خدا در این آیه به توضیح سایر ویژگیهای کافران و فاسقان میپردازد. ویژگیهایشان:
· نقض عهد خدا، آن هم پس از پیمان بستن.
· جلوگیری از انجام دستورات خدا
· فساد در زمین
· زیانکاری.
· کافران و فاسقان، با خدا عهد و پیمانی داشتهاند. شاید اشاره به همان عهد الست باشد.
· نقض عهد پس از پیمان بسیار ناشایست است و از ویژگیهای کافران و فاسقان.
· حواسمان به عهدهایی که با خدا میبندیم و دستورات الهی باشد.
· مشابهات قرآنی این آیه:(25 سوره رعد)، «از انبیا پیمان گرفته تا آیات الهی را برای مردم بگویند»(7 احزاب)، «از علما تعهد گرفته تا کتمان حقایق نکنند»(187 آل عمران)،« از عامه مردم تعهد گرفته تا به فرمان الهی عمل کرده و راه شیطان را رها کنند»(172 اعراف).
· در اسلام وفای به عهد واجب است و حتی نسبت به تعهد با کفار هم سفارش رشده است و رعایت آن لازم است و عهدشکن،م نافق شمرده شده، هر چند اهل نماز باشد. پیامبر هم در این زمینه فرموده: آنکس که پایبند تعهدات خود نیست، از دین بهرهای ندارد( لا دین لمن لا عهد له).
· ما امر الله یعنی: پیوند با خدا، اولیای خدا و بستگان و مؤمنین.
· از «ینقضون» استفاده میشود که پیمانشکنی روش دائمی فاسقان است.
· کسی که عهد الهی را نقض میکند، در واقع در آخرین مرحله جسارت است و نمیتوان به دیگر عهد و پیمانهایش اعتماد کرد و انتظار وفا به آنها را از طرف او داشت(بالاتر از سیاهی رنگی نیست)
· انسان در برابر خدا مسئول است، چرا که با او عهد و میثاق بسته که به احکام دین عمل کند.
· قانونشکنی و بر خلافِ فطرت رفتن، آغاز و زمینهسازِ هر نوع گناهی است.
· از دست دادن احکام خداوند و فطرت سالم خسارت واقعی است.
· عهد خدا(لا ینال عهدی الظالمین) ولایت و رهبری مردم است و در نتیجه گسستن از ولایت و رهبری، خسارت است و البته این عهد نباید شکسته شود.
· دوری از فامیل، بریدن دوستیها با مؤمنین و همسایگان و عدم حضور در اجتماعات مسلمانان مثل جمعه و جماعت، گناه است.
· عهد الهی شامل تمام پیمانهای فطری، عقلی و شرعی و قراردادی میشود.
· اسلام با انزوا مخالف است(یوصل).
· یکی از پررنگترین مسائل درباره« یقطعون ما امر الله به ان یوصل»، بحث صله رحم است، که بسیار در دین به آن سفارش شده است و احادیث و روایات زیادی درباره توصیه به آن، اهمیت آن، فواید و آثار آن و زیانهای ترکش، وارد شده است.
**>
برچسب ها : سبک زندگی(انس و تدبر قرآن) ,