الحق والانصاف حضرت زینب، ستودنیه. هر کسی ماجرای کربلا رو که می‌شنوه، ناخودآگاه، تحسین می‌کنه این بانوی بزرگوار رو. همه مدله، اسوست و الگو؛ این صبورترین بانو و باشهامت‌ترین و مدیر و مدبرترین و ...اصلا واژه‌ها این توان رو ندارن که مقامش رو توصیف کنند و او رو به ما بشناسونن.



گرچه چند روزی از تولد این بانوی قهرمان گذشته، ولی دلم نیومد گزیده‌ای از سخنان حضرت ماه، امام سید علی خامنه‌ای رو درباره‌ی این شخصیت عظیم تو وبلاگم نذارم، خودم که واقعا نمی‌تونم در مورد این بزرگ‌بانو، چیزی بنویسم، حداقل کاری که می‌تونستم بکنم همینیه که می‌بینین. بعضی از سخنرانی‌هاشون تو جمع اقشار مختلف مثل پرستارا، بسیجی‌ها و برخی مقامات و هم‌چنین بعضی پیام‌هاشون به بعضی از کنگره‌ها رو مطالعه کردم و فقط گزیده‌هاییشونو تو این پست و پست بعدی می‌ذارم که شما هم بخونید و لذت ببرید:

 حضرت زینب سلام الله علیها

  •        زینب کبرى‌ یک نمونه‌ى برجسته‌ى تاریخ است که عظمت حضور یک زن را در یکى از مهمترین مسائل تاریخ نشان میدهد. اینکه گفته می‌شود در عاشورا، در حادثه‌ى کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد - که واقعاً پیروز شد - عامل این پیروزى، حضرت زینب بود؛ والّا خون در کربلا تمام شد. حادثه‌ى نظامى با شکست ظاهرى نیروهاى حق در عرصه‌ى عاشورا به پایان رسید؛ اما آن چیزى که موجب شد این شکست نظامىِ ظاهرى، تبدیل به یک پیروزى قطعىِ دائمى شود، عبارت بود از منش زینب کبرى‌؛ نقشى که حضرت زینب بر عهده گرفت؛ این خیلى چیز مهمى است. این حادثه نشان داد که زن در حاشیه‌ى تاریخ نیست؛ زن در متن حوادث مهم تاریخى قرار دارد. قرآن هم در موارد متعددى به این نکته ناطق است؛ لیکن این مربوط به تاریخ نزدیک است، مربوط به امم گذشته نیست؛ یک حادثه‌ى زنده و ملموس است که انسان زینب کبرى‌ را مشاهده میکند که با یک عظمت خیره‌کننده و درخشنده‌اى در عرصه ظاهر می‌شود؛ کارى میکند که دشمنى که به حسب ظاهر در کارزار نظامى پیروز شده است و مخالفین خود را قلع و قمع کرده است و بر تخت پیروزى تکیه زده است، در مقر قدرت خود، در کاخ ریاست خود، تحقیر و ذلیل شود؛ داغ ننگ ابدى را به پیشانى او میزند و پیروزى او را تبدیل میکند به یک شکست؛ این کارِ زینب کبرى‌ است. زینب (سلام اللَّه علیها) نشان داد که می‌توان حجب و عفاف زنانه را تبدیل کرد به عزت مجاهدانه، به یک جهاد بزرگ.
  •        آنچه که از بیانات زینب کبرى‌ باقى مانده است و امروز در دسترس ماست، عظمت حرکت زینب کبرى‌ را نشان می‌دهد. خطبه‌ى فراموش نشدنى زینب کبرى‌ در بازار کوفه یک حرف زدن معمولى نیست، اظهارنظر معمولى یک شخصیت بزرگ نیست؛ یک تحلیل عظیم از وضع جامعه‌ى اسلامى در آن دوره است که با زیباترین کلمات و با عمیق‌ترین و غنى‌ترین مفاهیم در آن شرائط بیان شده است. قوّت شخصیت را ببینید؛ چقدر این شخصیت قوى است. دو روز قبل در یک بیابان، برادر او را، امام او را، رهبر او را با این همه عزیزان و جوانان و فرزندان و اینها از بین برده‌اند، این جمع چند ده نفره‌ى زنان و کودکان را اسیر کرده‌اند، آورده‌اند در مقابل چشم مردم، روى شتر اسارت، مردم آمده‌اند دارند تماشا می‌کنند، بعضى هلهله می‌کنند، بعضى هم گریه می‌کنند؛ در یک چنین شرائط بحرانى، ناگهان این خورشید عظمت طلوع می‌کند؛ همان لحنى را به کار می‌برد که پدرش امیرالمؤمنین بر روى منبر خلافت در مقابل امت خود به کار می‌برد؛ همان جور حرف می‌زند؛ با همان جور کلمات، با همان فصاحت و بلاغت، با همان بلندى مضمون و معنا: «یا اهل الکوفه، یا اهل الغدر و الختل»؛ اى خدعه‌گرها، اى کسانى که تظاهر کردید! شاید خودتان باور هم کردید که دنباله‌رو اسلام و اهل‌بیت هستید؛ اما در امتحان این‌جور کم آوردید، در فتنه این‌جور کورى نشان دادید. «هل فیکم الّا الصّلف و العجب و الشّنف و الکذب و ملق الاماء و غمز الاعداء»؛ شما رفتارتان، زبانتان با دلتان یکسان نبود. به خودتان مغرور شدید، خیال کردید ایمان دارید، خیال کردید هم‌چنان انقلابى هستید، خیال کردید همچنان پیرو امیرالمؤمنین هستید؛ در حالى که واقع قضیه این نبود. نتوانستید از عهده‌ى مقابله‌ى با فتنه بربیائید، نتوانستید خودتان را نجات دهید. «مثلکم کمثل الّتى نقضت غزلها من بعد قوّة انکاثا»؛ مثل آن کسى شُدید که پشم را می‌ریسد، تبدیل به نخ می‌کند، بعد نخها را دوباره باز می‌کند، تبدیل می‌کند به همان پشم یا پنبه‌ى نریسیده. با بى‌بصیرتى، با نشناختن فضا، با تشخیص ندادن حق و باطل، کرده‌هاى خودتان را، گذشته‌ى خودتان را باطل کردید. ظاهر، ظاهر ایمان، دهان پر از ادعاى انقلابیگرى؛ اما باطن، باطن پوک، باطن بى‌مقاومت در مقابل بادهاى مخالف. این، آسیب‌شناسى است.
  •        با این بیان قوى، با این کلمات رسا، آن هم در آن شرائط دشوار، این‌گونه صحبت می‌کرد. این‌جور نبود که یک عده مستمع جلوى حضرت زینب نشسته باشند، گوش فرا داده باشند، او هم مثل یک خطیبى براى اینها خطبه بخواند؛ نه، یک عده دشمن، نیزه‌داران دشمن دور و برشان را گرفته‌اند؛ یک عده هم مردم مختلف‌الحال حضور داشتند؛ همان‌هائى که مسلم را به دست ابن‌زیاد دادند، همان‌هائى که به امام حسین نامه نوشتند و تخلف کردند، همان‌هائى که آن روزى که باید با ابن‌زیاد در مى‌افتادند، توى خانه‌هایشان مخفى شدند - اینها بودند توى بازار کوفه - یک عده هم کسانى بودند که ضعف نفس نشان دادند، حالا هم نگاه می‌کنند، دختر امیرالمؤمنین را مى‌بینند، گریه می‌کنند. حضرت زینب کبرى‌ با این عده‌ى ناهمگون و غیر قابل اعتماد مواجه است، اما این‌جور محکم حرف می‌زند. او زن تاریخ است؛ این زن، دیگر ضعیفه نیست. نم‌یشود زن را ضعیفه دانست. این جوهر زنانه‌ى مؤمن، این‌جور خودش را در شرائط دشوار نشان می‌دهد. این زن است که الگوست؛ الگو براى همه‌ى مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم. انقلاب نبوى و انقلاب علوى را آسیب‌شناسى می‌کند؛ می‌گوید شماها نتوانستید در فتنه، حق را تشخیص بدهید؛ نتوانستید به وظیفه‌تان عمل کنید؛ نتیجه این شد که جگرگوشه‌ى پیغمبر سرش بر روى نیزه رفت. عظمت زینب را اینجا می‌شود فهمید.





برچسب ها : سبک زندگی(الگوی زندگی)  , حضرت زینب(س)  ,