اول یه نکته: با دو تا از زنداداشام یه مدتیه تدبر تو قرآن رو شروع کردیم؛ خیلی خیلی قشنگه، توصیه می‌کنم حتما امتحان کنید، فوق‌العادست.

قراره نتیجه جلسات تدبرمون رو تو وبلاگ هم بذاریم تا هم ثبت شده باشه و مرتب و هم تعاملمون بیشتر و فراتر از زمان جلسات هم باشه. تازه یه فایده دیگه هم داره که شمایی که تشریف میاری خونه وبلاگی منو منور می‌کنی، شاید یه بهره‌ای ببری.

سوره حمد رو مدتیه تموم کردیم و فک کنم 2 یا 3 جلسه طول کشید ولی مرتب کردنش و آماده کردنش برای وبلاگ کمی طول کشید. به هر حال، حالا آماده شده و تو وبلاگ هم بارگزاریش کردم.

تدبر در قرآن

************************

1)      به نام خداوند بخشنده مهربان؛

  • آغاز هر کار هم با نام خدا و هم با یاد خدا؛ آمدن بسم‌الله در آغاز همه سوره‌ها و توصیه به آغاز همه کارها با آن، بیانگر اهمیت این آیه است و زنگ اخطاری همیشگی است برای ما که حواسمان به راه و اهدافمان باشد؛ آن هم در همه کارها و البته بسم‌الله رنگ الهی به کارهایمان می‌دهد و کارهایمان را مقدس می‌کند(عبادت می‌کند) و در نتیجه بیمه‌شان می‌کند.  البته نکته دیگری هم هست و آن این‌که شروع کارها با نام خدا، مایه دلگرمی و پشت‌گرمی آدمی می‌شود. چرا که کار را با نام قدرتمندترین و رئوف‌ترین و مهربان‌ترین مهربانان شروع می‌کنیم.
  • رحمن: صفت رحمت عام خدا، رحمتی که شامل همه می‌شود، همه موجودات، اعم از حیوانات و جمادات و همه مدل انسان‌ها، از مؤمن گرفته تا کافر.
  • رحیم: صفت رحمت خاص خدا، که ویژه عده‌ای از برجستگان است. عده‌ای از اولیا و برگزیدگان.

 <**

2)      حمد و ستایش برای خداست؛ پروردگار جهانیان؛ و به عبارت برخی ترجمه‌ها مخصوص خداست.

  • حمد: ستایش همه‌جانبه و با تمام وجود، ستایشی خاص برای معبود. حمد هم ستایش و مدح است و هم شکر. اولی از جهت کمال و جمال خدا و دومی به جهت احسان‌ها و نعمات خداوند.
  • رَب: پرورش‌دهنده‌ای در استمرار زمانی برای بندگان.
  • عالمین: جهانیان، همه موجودات و نه فقط عده محدود مثل انسان‌ها و یا بندگانی خاص. پس ما هم جزئی از این عالم با بی‌نهایت موجود هستیم(توجه به این نکته بسیار بااهمیت است)
  • رب العالَمین: یک خدا برای همه چیز و همه عالمیان؛ یعنی مهر بطلان بر رب‌النوع داشتن‌ها که در جاهلیت مرسوم بود. و از جهت دیگر رب‌العالمین یعنی تربیت و پرورش همه عالمیان دست خداوند است و معنای دیگرش هم این است که امکان رشد و تربیت در همه موجودات وجود دارد.
  • هر کس هر جایی هرگونه شکر و ستایشی می‌:ند در واقع به نحوی شکر و ستایش سرچشمه آن شی یعنی خدا را هم می‌کند؛ حال به هر زبان و بیانی و در هر مکانی که باشد.
  •  مخصوص بودن حمد برای خدا که البته حمد برای دیگران اگر به امر خدا و در خط و مسیر او باشد، منافاتی با این اختصاص ندارد.
  • آغاز کار پس از نام خدا، حمد خداست که توصیه شده اول دعاهایمان هم همین حمد را داشته باشیم و این عبارت برای حمد خدا، بهتر از هر عبارت دیگری است و در جای دیگر قرآن هم خدا می‌فرماید« و آخر دعواهم أن الحمد له رب العالمین» یعنی آخرین سخن بهشتیان هم همین عبارت حمد مخصوص خداست؛ می‌باشد.

 

3)      بخشنده مهربان؛

  • تربیت الهی بر اساس لطف و رحمت است. چرا که در کنار رب العالمین از عبارات رحمت خدا استفاده کرده است.
  • خداوند رحمت را بر خود واجب کرده است«کَتَب رَبُّکُم عَلَی نَفسِهِ الّرحمَة» و رحمت او بر همه چیز گسترده است«وَ رَحمَتی وَسِعَت کُلَّ شَیء»

 

4)      مالک روز جزا؛

  • مالک: همه بنده‌ایم و او مالک ماست. پس باید حواسمان باشد که اعمال و رفتارمان، در خور بندگی باشد.
  • یوم‌الدین: روز دین یا روز جزا: اگر به معنای روز دین بگیریم شاید مراد این باشد که روزی که از دین آدمیان سؤال می‌شود یا روزی که دین همگان مشخص می‌گردد. و در مورد دین هم در قرآن داریم که«انَّ الدّینَ عندَاللهَ الاِسلام» و نیز »للهِ الّدین الخالص». و اگر به معنای روز جزا در نظر بگیریم شاید مراد این است که روزی که قرار است همه به جزای اعمال خود برسند و همان روز قیامت. «یسئلونَ أیّان یوم الدّین» و در سوره دیگر می‌فرماید«ثُمَّ ما ادراکَ ما یَوم الدّین. یوم لا تَملِکُ نفسٌ لِنَفسٍ شیئا و الامرُ یومئذ لله»: یعنی درباره «روز قیامت می‌پرسند که وقتش کی خواهد بود؟» و نیز«نمی‌دانی روز دین(روز قیامت) چه روزی است؟ روزی که هیچ کس بر کس دیگر کارایی ندارد و تنها حکمفرما خداست» یعی در آن روز مالک بودن خدا بسیار واضح است و هیچ کس دیگر هیچ شعاعی از مالکیت را ندارد و همه واسطه‌ها برداشته می‌شود و نه اعضا و جوارح می‌توانند خلاف کنند و به فرمان ما باشند و نه فرزندان و والدین و بستگان توانایی انجام کاری برای ما دارند و همه در محضر تنها مالک حاضر می‌شویم. و در هر صورت این آیه پس از آیات حمد و ستایش خدا و نیز بشارت دادن بر رحمت خدا، به ما هشدار می‌دهد که همین خدای بخشنده مهربان، مالک و صاحب روز رستاخیز هم هست و در واقع بلافاصله پس از ایجاد حس رجا، حس خوف را هم در بندگان ایجاد می‌کند تا این دو را توأمان داشته باشیم(ما هم باید حواسمان باشد که این دو را در مسائل تربیتی توأمان داشته باشیم) و بیش از حد دل، خوش نکنیم و حواسمان به عبد بودنمان و اعمالمان باشد و هم‌چنین این مسئله را به ما می‌باوراند که همان خدای مهربان و بخشنده مالک روز جزاست. پس نباید از رحمت خدا ناامید باشیم و از فردای قیامت خود هراسناک باشیم، چرا که اگر به درگاه خدای مهربان و بخشنده توبه و انابه کنیم، چون او مالک روز جزاست، می‌توان به سرانجام امیدی داشت.(مؤید قرآنی دیگر: «نبّیء عبادی انّی أنا الغفور الرحیم. و انّ عذابی هُوَ العَذاب الالیم» یا «قابِلِ التّشوب شدید العِقاب») در ضمن این آیه آینده‌نگری را هم در ما تقویت می‌کند.
  • خداوند را باید از جهات مختلف عبادت کرد و حمد و سپاسش را به‌جا آورد: به خاطر کمال ذات و صفاتش«الله» و به خاطر احسان و تربیتش«ربّ العالمین» و به خاطر امید و انتظار بر رحمتش«رحمن الرحیم» و به خاطر قدرت و مالکیتش«مالک یوم الدین».

 

5)      فقط تو را عبادت می‌کنیم(می‌پرستیم) و فقط از تو یاری می‌جوییم.

  • ایّاکَ نَعبُدُ: فقط تو را می‌پرستیم. تأکید بر پرستشی منحصر در خدا.
  • ایّاکَ: نشان‌دهنده حضور و از طرفی می‌دانیم حضور باعث بهره‌گیری و اثر بیشتر است؛ پس ما که در حالت حضور از خدا یاری می‌خواهیم، اثر بیشتر و بهتری خواهیم گرفت. دو بار آمدن«ایّاک» نشانگر شیرین بودن ارتباط با محبوب و معبود است.
  • نعبُدُ: عبادت می‌کنیم، پرستش می‌کنیم. پس حواسمان باشد که معبودمان خدا باشد و بنده زر و زور و تزویر( مقامات و مادیات و نفسانیات) نباشیم. ولی متاسفانه بسیاری مواقع و البته در بسیاری موارد چنان در مسائل غرق می‌شویم که تو گویی بنده آن مسائل شده‌ایم. پس این‌جا تأکید می‌کند که فقط خدا را عبادت می‌کنیم و برای او عبد هستیم و در عین حال ریا تذکر می‌دهد که مراقب باشیم ریا هم نکنیم. هم‌چنین «نَعبُدُ» نشان می‌دهد، مسلمانان همگی در یک خط هستند و باید باشند.
  • ایّاک نَستَعین: فقط از تو یاری می‌جوییم. فقط از تو کمک می‌خواهیم. این آیه هم طلب کمک را منحصر می‌کند در خدا. آن‌هم هر گونه کمک و یاری جستنی را. ذیل این آیه باید حواسمان را جمع کنیم که کمک‌کننده اصلی خداست و بس و سایر موارد از پزشک گرفته تا هر کدام از مشاغل و یا اتفاقات، وسیله‌اند و اگر کمک و اراده «او» نباشد، هیچ کمکی به حال ما افاقه نخواهد کرد و البته باید حواسمان باشد یاری‌خواهی از وسیله مورد توصیه هست، ولی همزمان با استفاده از وسیله بایستی حواسمان باشد که همه‌کاره و اصل کاری، خداست و بس! هم‌چنین یاری‌خواهی از خدا، پشت ما را به شدت گرم می‌کند تا دیگر همه‌جا بدانیم که قدرتی بس بزرگ کمک‌حالمان است؛ یعنی ترس را از دل ما می‌بَرَد.
  • این‌که اول می‌گوید«نَعبُدُ» و بعد می‌گوید«نَستَعین» یعنی برای یاری‌خواهی از خدا، اول باید حق عبادتش را به جا بیاوریم. نیز، ما در عبادت هم باید از خدا کمک بخواهیم«و ما کَنّا لِنَهتَدیَ لولا أَن هَدانا الله»؛ به عبارت دیگر، خواست خداوند بر خواست بنده مقدم است و چون عبادت خواسته خداست، مقدم بر استعانت، که خواسته بنده است، می‌باشد، نیز عبادت وسیله استعانت و استمداد است، پس باید بر آن مقدم باشد.
  • مقدم بودن «ایّاکَ نَعبُدُ» بر «ایّاکَ نَستَعین»، باعث می‌شود که آخر آیات سوره حمد از نظر آهنگ  با هم موزون و متناسب و هماهنگ باشند و این یعنی ارزش‌گذاری بر زیبایی‌های کلامی.
  • چون خدا«الله» است؛ یعنی جامع تمام کمالات، و نیز منبع مهر و رحمت است«الرَّحمن الرَّحیم» و ما آینده‌نگریم و از آینده دور می‌ترسیم و او مالک آن روز دور است«مالِکِ یَومِ الدِّین»، پس باید فقط خدا را پرستش کنیم«ایّاک نَعبُدُ» و باید فقط از او یاری بخواهیم«ایّاکَ نَستَعین» و نباید به سوی غیر«او» برویم. .در واقع این مراحل یک استدلال عقلی بود. هم‌چنین نشانگر ادب بود؛ چرا که گام به گام نزدیک شدیم تا بگوییم« تو را می‌پرستیم»
  • مراحل پرواز معنوی: ثنا، ارتباط و دعا.
  • در آیات قبل خطاب از نوع غایب بود و در این آیه از غایب. به متکلم، آن‌هم از نوع جمعش تبدیل شد. یعنی پس از ستایش، تبشیر و انذار، حال با حالتی خاضعانه و با اعتراف به بندگی و نیازمندی با خالق سخن می‌گوییم و این تغییر حالت، هم نشانگر اهمیت جمع است و هم نشانگر تأثیر دعای جمعی(همه فقط از تو یاری می‌جوییم)  و شاید نشان‌گر این هم باشد که اصل بر جماعت است؛ در عباداتی چون دعا و حتی نماز و فرادی مربوط به اوقات عذر است. نیز تو گویی منِ بنده اعتراف می‌کنم که من به تنهایی لیاقت عبادتی در خور نیستم و به نمایندگی از همه بندگان و موحدان سخن می‌گویم که ما بنده توئیم و ما از تو یاری می‌خواهیم.
  • آیات قبل توحید نظری و عملی را بیان نمود و این آیه هم نشان‌گر توحید عملی و عبادی است، تا در عبادت و بندگی و استمداد و یاری‌طلبی هم، فقط بر خدا تکیه کنیم و بنده زر و زور و تزویرهای زمانه نباشیم.

 

6)      ما را به راه راست هدایت فرما.

  • إِهدِ: هدایت کن؛ هدایت در قرآن دو نوع است: هدایت تکوینی و هدایت تشریعی. اولی یعنی همان گرایش ذاتی و یا امیال فطری ما و سایر موجودات مثل زنبور پرندگان و سایرین و دومی یعنی قانون‌هایی که انبیای الهی برای ما تشریع کرده‌اند و ما موظفیم به اجرایشان.
  • الصِراطَ المُستَقیم: راه راست. راه راست چیست؟ راه چه کسانی است؟ شاید بتوان گفت راه انبیا، همان راه راست است. یعنی ما از خدا می‌خواهیم که ما را در مسیر انبیا قرار دهد و البته اولیای الهی و شهدا هم. یا راه بی‌انحراف و بی هر گونه افراط و تفریطی. به هر حال راه راست و قرارگیری در آن، آن‌قدر مهم است که ما روزی 34 بار در نمازهایمان، آن‌را از خدا طلب می‌کنیم و باید از میان راه‌های متعددی که در پیش روی ماست، ما راه راست را انتخاب کنیم.
  • راه مستقیم در قرآن:
  • راه‌هایی که در قرآن ذکر شده برخی در پی می‌گیرند: راه انبیا و راه خدا، راه شیطان و طاغوت و نفس، راه آبا و اجداد.
  • قرارگیری در راه راست را هم باید از خدا بخواهیم. یعنی تا هدایت خدا نباشد، ما توان قرارگیری در این مسیر را نداریم و هر روز باید 34 بار این دعا را هم همه ما مسلمانان و هم حتی پیامبر و ائمه از خدا بخواهیم. آن هم در همه کارهایمان.
  • راه مستقیم در قرآن:«إنَّ رَبّی عَلی صراطٍ مُستَقیم»، «إنَّکَ لَمِنَ المُرسَلین عَلی صراطٍ مُستَقیم»، «وَاَنِ اعبُدونی هذا صراط مُستَقیم»، «وَ مَن یَعتَصِم بِالله فَقَد هُدیَ إِلی صِراط مُستَقیم»
  • راه راست یا راه معتدل و بی افراط و تفریط در قرآن: «کُلوا وَاشرَبوا وَ لا تُسرِفوا»، «لا تَجعَل یَدَکَ مَغلولةً إلی عُنُقِکَ و لا تَبسُطها کُلَّ البَسط»، «الَّذینَ إذا أَنفَقوا لَم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما»لا تَجهَر بصلواتک و لا تخافت بها وابتغِ بینَ ذلک سَبیلا»،« وَبالوالدین احسانا...ولا تَطِعهُما»،«اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار ...رُحَماءُ بَینَهُم»،« امُنوا ...عَمِلواالصّالِحات».

 

7)      راه آنان که بدیشان نعمت داده‌ای، نه آنانی که بهشان غضب کردی و خشم گرفتی و نه گمراهان.

  • اَنعَمتَ: نعمت دادی. پس تقسیم نعمت و روزی‌دهی بر عهده خداست؛ یعنی هیچ کجا از نبودها و فقر ناامید نشویم و همواره از خدا که نعمت‌دهنده حقیقی است، طلب نعمت‌ها را داشته باشیم و به خاطر برخی نبود امکانات، برنامه‌ ریزی‌هایی مثل ازدواج و فرزنددار شدن و تحصیل و ... را تعطیل نکنیم و توکلمان بر خدا را بیش‌تر کنیم. همچنین این کلمه نشان می‌دهد که تقسیم تعمت بر عهده خداست، پس ما نباید حسود باشیم که چرا برخی بیش‌تر دارند و برخی، نه و در تقسیم تعمت‌ها، راضی باشیم به رضای خدا.
  • غیرِ المغضوبِ علیهِم و لَاالضّالّین: در این آیه صراط مستقیم را خداوند برای ما توضیح داده و شفاف کرده است و فرموده صراط مستیم، مسیر آنان است که خدا بهشان نعمت داده و البته مورد غضب واقع‌شدگان و گمراهان را از این‌ها حذف کرده است. می‌دانیم خدا به همه نعمت داده(با توجه به صفت رحمانیتش). پس باید دقت کنیم چه کسانی مورد غضب بوده‌اند و هستند و نیز چه کسانی گمراهانند. در جایی از قرآن، آمده که اقوامی که به سخن پیامبرشان گوش نسپردند و به تعالیمش بهایی ندادند، مورد غضب و عذاب خدا واقع شدند.(اقوام عاد و ثمود و بنی‌اسرائیل و نیز فرعون و قارون و ابولهب) از طرفی گم‌راهان هم، همان‌هایند که در مسیر مستقیم الهی قرار نگرفتند و در واقع قدم در مسیر بندگی و اطاعت حق تعالی ننهاده‌اند و راه حق را رها کرده  به سراغ باطل می‌روند. پس دایره صراط مستقیمی‌ها محدود شد در بندگانی که با نعمت‌هایی که از خداوند گرفته‌اند، در مسیر روشن و مستقیم طاعت و عبادت از خدا و رسولش قرار گرفته‌اند. به عبارتی شاید بتوان گفت افرادی مثل انبیا و اولیا و شهدا و صالحان روزگاران.

پس ما باید هم از خدا طلب کنیم که در مسیر مستقیم قرار گیریم و هم با تلاش بی‌وقفه، خود را در راستای افرادی چون انبیا و اولیاو صلحا و شهدا قرار دهیم و از هر گونه عملی که موجب برتافتن غضب خدا می‌شود و یا هر گونه خروج از مسیر بندگی، همواره مواظبت کنیم. البته این عبارت، برائت از اهل باطل را هم گوشزد می‌کند(تبری) و نیز تولی را هم؛ با درخواست قرارگیری در زمره نعمت‌داده‌شدگان.

  • حال ببینیم آن‌ها که مورد غضب قرار گرفتند، چرا این‌طور شدند؟ در خود قرآن برای هر کدام دلایلی آورده شده و ما با دانستن آن‌ها باید تلاش کنیم جزء چنین دسته‌هایی نباشیم.در مورد قوم بنی‌اسرائیل، خدا می‌گوید:«وباؤوا بِغَضَبٍ مِنَ الله»؛ به علت تغییر در رفتار و کردارشان،دانشمندان یهود دستورات و قوانین آسمانی تورات را تحریف کردند«یُحَرِّفونَ الکَلِمَ» و تجار و ثروتمندان هم به ربا و حرام‌خواری و رفاه‌طلبی روی آوردند«وَ أَخذِهِمَ الرِّبا» و عامه مردمشان هم در برابر دعوت به جهاد و مبارزه، به علت تن‌پروری و یا ترس از رفتن به جبهه و ورود به سرزمین مقدس، سر باز زدند و سر دادند«ما حوصله جنگ را نداریم»«فَاذهَب أَنتَ وَ رَبّک فَقاتلا إِنّا هیهُنا قاعدون». پس ما در هر نماز از خدا می‌خواهیم که نه اهل تحریف آیات آسمانی باشیم و نه  اهل رباخواری و نه اهل فرار از جهاد در راه حق و به سراغ باطل رفتن و نه آنان که پیروی هوی و هوس خود و دیگران می‌کنند و یا در دین خود غلو می‌کنند. این دو عبارت آخر ویژگی اهل کتاب است که گمراه شده‌اند و در آیه 77 سوره مائده به آن اشاره شده است.
  • خدا در قرآن چه کسانی را مصداق نعمت‌ دادن خود معرفی کرده است؟در آیه 69 سوره نساء پاسخ آمده است:«اولئِکَ مَعَ الَّذین أَنعَمَ الله عَلَیهِم مِنَ النَّبیین و الصِّدیقین و الشهداء والصّالحین»
  • در واقع خدا با معرفی«أَنعَمتَ» برای ما الگو مشخص کرده است.
  • کلمه«أَنعَمتَ» به خدا نسبت داده شده، ولی در مقابل نفرموده« غَضِبتَ»؛ یعنی نعمت از سمت خداست، ولی این مائیم که خود را دچار غضب خدا می‌کنیم.
  • این‌که در هر نماز از مغضوبان ابراز تنفر می‌کنیم، جامعه اسلامی را در برابر پذیرش حکومت آنان مقاوم و پایدار می‌کند«لا تَتَولّوا قوماً غَضِبَ الله عَلَیهِم» . تنفر از گمراهان هم یعنی تنفر و برائت و انزجار از افراطیون در عقیده، بدسابقه‌ها و پیروان هوی و هوس‌ها.

 

**>