سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

یه وقتایی شرکت تو یه جلسه مداحی و مناجات، بی‌نهایت مایه آرامشه.

وقتایی که پری از حس پشیمونی و توبه، از حس اتلاف اوقات باارزش عمر، از حس گناه، حس حزن و غم کنج دلت برا بهترین آدما، یه همچین وقتایی شرکت تو یه جلسه مناجات شبانه، یه جلسه دعا و مرثیه اهل بیت، قشنگ‌ترین کار ممکنه و آدمو سرشار می‌کنه از معنویت، شعور و امید به اصلاح زندگی، حس تعلق به خدا و...

تو بین مداحان موجود، از وقتی حاج مهدی سلحشور رو شناختم، به نظرم واقعا بهترین مداحه. از حیث شعور و بعد شور، به نظرم کسی به پای او نمی‌رسه. جلساتش سرشاره از ولایت‌مداری، پیوند با شهدا، شعوربخشی، تطابق با اوضاع جامعه و اوضاع سیاسی جهان اسلام. احساس می‌کنی شهدا تو جلسش حضور دارن و این همرزمشون داره باهاشون نجوا می‌کنه، حس اطاعت از ولایت رو به مخاطبش به شدت انتقال می‌ده، دقیقا مطابق اوضاع سیاسی روز جامعست و همیشه برای مناسبت‌های روز از قشنگ‌ترین شعرها و شعرا استفاده می‌کنه و البته سبکش هم، واقعا حماسیه و آدمو سرشار می‌کنه از روحیه سلحشوری.

 

_____________________

سلحشور

غیر از سایت هیأت فاطمیون، که مداح ویژش، حاج مهدی سلحشوره، این لینک هم خیلی تو این زمینه دل می‌بره:http://mahdisalahshoor.blogfa.com/post/242/دانلود-ادعیه-بانوای-حاج-مهدی-سلحشور(البته این صفحه اصلی نیست و صفحه دعاهای با نوای حاج مهدی سلحشوره)

 





      

جو واقعا واقعا خیلی رو آدم اثر می‌ذاره ها. مگه نه؟!

به چند تا نمونه دقت کنید:

** تو ماه رمضون و یا اعتکاف و حس و حال معنوی؛

** تو یه بیمارستان و یا ملاقات مریضی‌های سخت؛

** تو جو موسیقی و آهنگ شاد و یا برعکس غمگین؛

** شب امتحان و ساعات منتهی به امتحان و حس درس خوندن شدید؛

**  تو یه دوره آموزشی فشرده و... 

 

حالا غیر از این‌ها هم من یه چن تا نمونه بگم. این‌که بچه‌ای که تو خونه تو جو قرآن و دعا و نماز باشه، می‌بینید که خیلی با قرآن مأنوس می‌شه. حتی مبنای علمیش هم الان کشف شده، که دانشمندا می‌گن اگه می‌خواید بچتون وقتی بزرگ می‌شه با یه چیزی مانوس باشه و یا یه هنر و علمی رو توش ماهر بشه، از همون دوران حاملگی باید فضاسازی کنید و مثلا برای آموزش انگلیسی یا موسیقی، کاری کنید که مدام صدای موسیقی یا انگلیسی به گوش جنینتون برسه و یا وقتی به دنیا اومد هم زیاد از این مدل سر و صداها تو فضای خونه بذارید پخش بشه. این بالشتکای قرآنی هم که الان استفاده می‌شه دقیقا به خاطر همین کشف علمی هست.

حالا من چن تا تجربه از خونه خودم بگم: مثلا پسر خود من یه وقتایی تحت تأثیر همچین جوی فوق‌العاده علاقمند بود به خوندن نماز شب و جالبه که با وجودیکه زیر 5 سال سن داشت، برای نماز شب بیدار می‌شد. و یا یه مدت که ما شبا برنامه تلویزیونی اسراء(مسابقه تلفنی) رو می‌دیدیم که همش در مورد قرآن بود و توش افراد با صوت‌های مختلف و به سبک قاریان مطرح بین‌المللی قرآن، قرائت می‌کردند، و من و باباش هم با ذوق و شوق این برنامه رو تماشا می‌کردیم و از قرائت‌ها لذت می‌بردیم و از زیبایی قرائت‌ها صحبت می‌کردیم؛ پسرم خیلی به قرائت علاقمند شد و همیشه وسط برنامه ذوق می‌کرد و شروع می‌کرد با صدای بلند به قرائت چن تا سوره‌ای که حفظ بود و خودش رو هم از اون قاری‌ها خیلی برتر می‌دونست و می‌گفت ببین من چقدر عالی قرائت می‌کنم!

یا مثلا یه وقتایی که در حال حفظ سوره‌های جزء 30 خیلی مورد تشویق اطرافیان قرار می‌گیره، حسابی جوگیر می‌شه و هر لحظه می‌خواد بشینه هی سوره‌های مختلف رو حفظ کنه. حتی مثلا یه وقتی نصف شب و یا همزمان با پخش یه برنامه مورد علاقش، قرآنش رو برمی‌داره و شروع می‌کنه به حفظ و یا قرائت با صدای خیلی بلند!

یا یه وقتی که یه بازی کامپیوتری و یا یه کارتون جالب می‌بینه حسابی جو اون بازی یا کارتون می‌گیردش و تا مدت‌ها مطابق اون شخصیت‌های اصلی زندگی می‌کنه و تو همه بازی‌هاش با همون شخصیت‌ها ولی به شکل خیالی همبازی می‌شه و یا از همبازی‌هاش می‌خواد نقش همون شخصیت‌ها رو بازی کنن و حتی وقتی از خواب پا می‌شه در مورد لحظه‌های حساس کارتون‌ها و بازی‌هاش حرف می‌زنه.

یا یه وقتی که تو خونه یا مراسمایی که می‌ریم مداحی زیاد می‌شنوه، می‌افته رو دور مداحی و مدام مداحی می‌کنه؛ حتی از نوع من‌درآوردیش.

یا اصلا خود ما بزرگ‌ترا مثلا وقتی به مجلس ختم عزیزی می‌ریم تا یه مدت خیلی تو فکر مرگ هستیم و یا من خودم مثلا هر وقت یه خانمی با حجاب خوب می‌بینم فکر می‌کنم حجابم کمه و باید بهتر حجاب داشته باشم و چادرمو سفت‌تر بگیرم و یا یه وقتی مثلا تو جو آدمای خیلی شوخ آدم قرار می‌گیره، خیلی شبیهشون می‌‌شه و صدالبته قرار گرفتن تو جو منفی هم، کاملا رو آأم اثرگذاره، حتی شده کمی نامحسوس.

یا جوگیر شدن‌ها و موج‌های سیاسی که یه دفعه تو یه موجی، کلی آأم تحت تاثیر جو می‌رن کاری می‌کنن که لزوما تصمیم عاقلانه‌ای پشتش نیست.

موارد از این دست رو اگه هر کدوممون دقت کنیم خیلی دیدیم تا حالا و باز هم می‌بینیم. منظور من از زدن این مثالا دو تا نکته است؛

یکی این‌که واقعا جو و رنگ اطرافیانمون خیلی خیلی روی ما و خانوادمون اثر می‌ذاره و چقدر قشنگ معصوم فرمود که "المرء علی دین خلیله".

یکی دیگه هم مسئولیت ما در برابر اطرافیانمون، فرزندان و خواهر و برادر کوچکمون، پدر و مادرمون، دوستانمون و همکلاسی‌هامون و همسایگانمون که گاهی حتی یک مدل رفتار و حرکت ما چه اثری که می‌تونه روی دیگری بگذاره؛ چه برسه به کسایی که زمان‌های بیشتری با ما سپری می‌کنن و ما می‌تونیم اون فضایی رو که با اون‌ها در آن زندگی می‌کنیم، به رنگ‌هایی مورد پسند خدا دربیاریم و از این فضا مدام استفاده و بهره الهی ببریم و برسونیم. والبته در این راستا کار کردن سخته و نیاز به ایده و فکر و طرح جالب و زیبا و جدید هم فراوان داره.

____________________

بدین‌وسیله اعلام می‌کنم که از ایده‌ها و نظرات  شما برای الهی رنگ کردن فضای خانه، کلاس و جامعه به شدت استقبال می‌کنمچشمک






برچسب ها : سبک زندگی(رنگ الهی)  ,

      

 

یادمه قبل ازدواج که خونه بابا بودم، همیشه تاکید داشت به بیدار شدن اول صبح و نخوابیدن بعدش. کلی هم برامون از این‌که خوابیدن تو بین‌الطلوعین(بلافاصله از اول وقت نماز صبح تا موقع طلوع آفتاب) بدترین خوابه و چقدر ضرر داره حرف می‌زد و شاهدمثال روایی می‌آورد.من همیشه از بیدار شدن و بیدار موندن اون موقع خوشم می‌اومد و خیلی وقتا رو سعی می‌کردم بیدار باشم یا بیدار بمونم. ولی یادمه اگه کسی هم می‌خواست بخوابه، بابام پنجره‌ها رو باز می‌کرد تا هوای سرد و خنک و دلپذیر اول صبح تو خونه بپیچه و می‌گفت هوای خواب از خونه بره بیرون؛ گرچه وقتی هوا سرد باشه خوابیدن زیر پتو خیلی بیشتر می‌چسبه و آدم اتفاقا وسوسه می‌شه که بخوابه؛ ولی بعدتر یادمه فکر کنم دکتر روازاده بود که می‌گفت اصلا تنفس هوای اون موقع کلی فواید برای بدن ما داره و توصیه می‌کرد حتی اونایی که این زمان رو نمی‌تونن بیدار بمونن، بعد نماز صبح یه لحظه برن تو حیاط و یا فضای باز و یه چن تا نفس تو هوای آزاد بکشن که از اثرات فوق‌العادش محروم نشن.

 

دیروز حاج آقا حیدری کاشانی تو برنامه سمت خدا هم نکات خیلی جالبی تو این زمینه و اصلا مدیریت زمان مهدوی گفتن که حیفم اومد ننویسمشون:

**مدیریت طول و عرض و عمق زمان ،در وجود امام معصوم زمان تجلی پیدا می کند. ما هم باید به این قله برسیم و مدیر و مدبر  لحظات زندگی مان باشیم.

**گرانبهاترین گنجینه ای که در اختیار انسان قرار دارد زمان است. اگر ما ثروتمندترین فرد عالم بشویم ولی زمان در اختیار نداشته باشیم فایده ای ندارد.

**اسلام بهترین مدیریت آیین جهان است. بیشتر آیات و روایات روی مدیریت زمان تاکید دارد.

**فرصت سوزی و از دست دادن فرصت ها یک نوع خودکشی حقیقی است. گویا داریم حقیقت وجودی خودمان را می سوزانیم.

**اگر شما می خواهید ببینید که مسلمانی شما چه نمره ای دارد، باید ببینید که مدیریت زمان شما چقدر مفید است و چقدر منطبق با الگویی اسلامی و انسان کامل است.

**در نوفل شاتو، عده ای  ساعت خودشان را با رفت و آمد می کردند یعنی امام سر ساعت از محلی عبور می کردند.

**در حدیثی از امام رضا (ع) داریم که باید تلاش کنید که بیست و چهارساعت بر چهار محور مدیریت بشود: ساعتی برای عبادت و مناجات، ساعتی برای معیشت ،ساعتی برای معاشرت و ساعتی برای لذت. این پیشرفته ترین الگوی مدیریت زمان است.

**تاکید شده است که یک سوم پایانی شب بیدار بمانید و نماز شب بخوانید و عبادت کنید که این در رزق و روزی و خوش چهره شدن انسان تاثیر دارد.

**وایت داریم که زمین از دست انسان ضجه می کشد، وقتی که انسان بین الطلوعین را می خوابد زیرا می داند که وسعت رزق و روزی را بر خودش می بندد. 

**پیامبر فرمود: از خدا خواسته ام که برکت امت مرا در بُکور قرار بدهد که بعضی بکور را سحر خیزی معنا کرده اند ولی معنای اصلی اش این است :علاوه بر اینکه از خواب بیدار می شوی از خانه هم بیرون بیایی. دانشمندان اهل حاضر به تاثیر نور خورشید در صبحگاه در سلامت روح و روان و انرژی گرفتن انسان رسیده اند.

**بیدار ماندن در  بین الطلوعین حافظه را تقویت می کند.

**در قبل از ظهر خواب قیلوله( خواب اندک) توصیه شده است. قیلوله ی قبل از ظهر که کمتر از یک ساعت است بشدت انرژی بخش است. بعد از تناول ناهار هم می توان قیلوله ی بعد از ظهر را انجام داد که بشدت حافظه را تقویت می کند و انرژی بخش است و انسان را برای عصر آماده می کند.

**خواب قبل از غروب و بین مغرب و عشا خواب سفاهت بار و انرژی سوز معرفی شده است.

**در روایت داریم :بیشترین دعای امیرالمومنین آیه 74 سوره فرقان بوده است: ربنا هبلنا من ازواجنا و ذریاتنا قرة اَعین و جعلنا للمتقین اماماً( خدایا همسران و فرزندان مان را روشنی چشم مان قرا بده و ما را برای خوبان عالم امام قرار بده) این یک دعای خانوادگی است.

**یکی از ویژگی های فردی و اخلاقی یاوران امام مهدی این است که مدیریت زمان پیشرفته دارند.  آنها راهبان شب و شیران مجاهد روز هستند یعنی شب تا صبح اهل عبادت هستند و صبح علی الطلوع مجاهد هستند. 

**ما می توانیم این برنامه را کم کم اجرا بکنیم یعنی اول مدت کمی از بین الطلوعین را بیدار باشیم و بعد کم کمک آنرا زیاد کنیم. پس ما باید بتدریج و گام به گام به این الگو نزدیک بشویم.(مثلا ابتدا فقط یک ربع بعد نماز بیدار بمانیم و کم کم تعمیمش بدهیم به کل مدت بین‌الطلوعین)

_________________________

منبع: برنامه سمت خدا، 5 تیر92:http://samtekhoda.tv3.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=1299:920405&catid=66:kashani&Itemid=300

 






برچسب ها : خواب بین‌الطلوعین  ,

      

یادم میاد که بچگی‌هام نیمه شعبانو قم بودم و چه غوغایی می‌شد جمکران؛

ولی خیلی سال بود که توفیق نداشتم نیمه شعبان قم باشم.امسال که بعد از مدت‌ها فهمیدم برا تولد امام زمان(عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف) قمم؛ فوق‌العاده خوشحال شدم؛ خیلی.

چه لذتی داره شب نیمه شعبان باشه و بری مراسم احیای حرم خانم حضرت معصومه(سلام‌الله علیها) و چقدر قشنگه برا تولد امام زمان بتونی بری مسجد خاص خودش.

انتظار

خدا جون یک دنیا ممنونتم. خدا جون همه اونایی که دلشون قم و جمکران و از این حس و حال‌ها می‌خواد، بهشون بده. خدا جون امام تنها و غریب و منتظر 313 تا یارمونو برسون. خدایا من و امثال من رو آدم کن؛ آدم واقعی؛ که امام غریبمون با دیدن کارنامه‌های هفتگیمون به جای ...لبخند رو لباش بشینهگریه

انتظار

__________________

دل‌نوشت: خدایا ما که تا حالا کربلا رو ندیدیم و حرم تا حرم رو نرفتیم و داغ و حسرتش مونده رو دلمون؛ ولی این راه حرم تا حرم قم، گرچه نصفه نیمه ولی به هر حال افتتاح شد، توفیق بده بتونم این حرم تا حرمو پیاده برم، تا ایشاللا مقدمه اون یکی هم بشه. روز تولد امام زمان(عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف) که نشد تو پیاده‌روی حرم تا حرم شرکت کنیمخجالتی






برچسب ها : جمکران  ,

      

چند روز پیش تولد پسر کوچیکم بود و به همین مناسبت بعد از مدت‌ها به مغازه اسباب‌بازی فروشی رفتیم؛ تا هم برای پسر کوچولوم؛ علم‌الهدی و هم برا پسر ارشد؛ امیرمهدی؛ کادو بخریم.راستش ما تقریبا همیشه تاکید داشتیم خریدمون هدفمند باشه و مفید؛ هم از جهت اسفاده تفریحی و هوشی و هم هزینه البته و گرچه شاید خودمون خیلی چیزهای زیادی نخریدیم، ولی همون‌هایی که خریدیم؛ تلاش کردیم که واقعا مفید باشه. حالا به هر حال رفته بودیم مرکز اسباب بازی فروشی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، اسباب بازی‌های هوشی و تفریحی زیادی تو ذهنم بود برای جفت پسرهام؛ ولی چشمتون روز بد نبینه، رو هر چی که دست می‌ذاشتم قیمتش با اونی که من فکرشو می‌کردم، شاید ده برابر تفاوت داشت! مثلا یه چن‌تا مکعب کاملا ساده چیدنی روی هم برای پسر کوچیکم قیمت کردم؛ یا یه نوع پازل پلاستیکی چیدنی و یا انواع دیگه چیدنی‌های روی هم به ترتیب کوچیک و بزرگ یا ساخت اشکال مختلف حیوانات و وسایل نقلیه و... ؛ ولی متاسفانه هر چی که به نظرم مناسب می‌اومد، وقتی قیمتشو می‌پرسیدم، کاملا پشیمون می‌شدم و پیش خودم می‌گفتم اصلا ارزش این قیمت رو نداره. خلاصه بعد از کلی گشتن تو همون مغازه و دو تا مرکز فروش اسباب‌بازی دیگه، با دست‌هایی بسیار درازتر از پا(!) بیرون اومدیم و ترجیح دادیم بدون هیچ خریدی، مغازه‌ها رو ترک کنیم. حالا چن تا از مثال‌هایی که خیلی منو متعجب کرد رو بزنم تا ببینید واقعا حق داشتم شاخ دربیارم یا نه. یه جعبه کوچیک بود برای آموزش عملیات 4گانه ضرب و جمع و تفریق و تقسیم ریاضی. اسمش که جالب بود و گفتم پسرم خیلی از همچین اسباب‌بازی‌ای استقبال می‌کنه. برا این‌که مطمئن بشم خوبه، جعبه رو باز کردم و توشو نگاه کردم. مقواهایی کاملا مثل در جعبه قنادی بود که مثلا روی یکی نوشته بود 5+2=7 و به همین ترتیب روی هر کدوم یه چیزی نوشته شده بود و کل این مقواها به 30 تا نمی‌رسید. یعنی چیزی که اگه خودم بخوام درست کنم، تمام هزینش، فقط نیم ساعت وقته. همین. اون وقت قیمتش 3 تومن بود! یا یه مورد که خیلی خوشمون اومد؛ یه مدار الکتریکی خیلی خیلی ساده بود؛ شامل یه باتری و یه لامپ و یه کلید که ما فکر کردیم قیمتی که روش زده شده سه هزار و دویست تومنه، با وجودی که به نظرمون زیاد بود؛ ولی گفتیم اشکالی نداره، حالا فعلا فرصتش نیست که خودمون درست کنیم؛ می‌خریمش. ولی وقتی رفتیم هزینه رو پرداخت کنیم واقعا جاخوردیم. به شدت! گفت 32 هزار تومن!!! خلاصه، به هر دردسری بود پسرمو راضی کردیم که فعلا اینو بی‌خیال شو، حالا بعدا یه کاری می‌کنیم. ولی واقعا واقعا من موندم، کسی می‌خره این‌جور چیزایی با این قیمت‌ها رو!یعنی مثلا یه وقتی آدم می‌گه یه چیزی من اگه خودم درست کنم، حالا می‌شه مثلا هزار تومن ولی حالا که می‌خوام آمادشو بخرم، با تفاوت 4،3 یا 5 برابر راضی به خریدش می‌شم، می‌گم به هر حال زحمت درست کردن و بسته‌بندی و... ولی نه دیگه با این همه تفاوت قیمت مثلا یه دفعه 16 برابر! یا 20 برابر! خداییش بازار خیلی داغونه، حالا خوبه ما می‌شه گفت فقط برای خوراکی‌ خیلی پول خرج می‌کنیم(البته اونم از نوع مفید و مقویش) و برای بقیه چیزا به جای خرید وسیله آماده، اکثرا مواد اولیه رو می‌خریم و خودمون وسیله‌های مختلف رو درست می‌کنیم و نیازهامون رو برآورده و البته اصل قناعت رو هم همیشه سرلوحه زندگیمون قرار می‌دیم و این‌که قرار نیست که تو این دنیا همه چیز رو و اون‌هم با بهترین شکلش داشته باشیم. یه مثال دیگه در باب پوشاک، من گاهی واقعا تعجب می‌کنم چرا خانم‌ها یا سرکوچه مشغول صحبت با همدیگرن، و یا پشت تلفن و اینترنت، و یا تو مهمونی‌های مختلف و اون وقت لباس‌هایی با قیمت به شدت گزاف می‌خرن. این‌همه وقت تلف کردن و بعد این‌همه پول خرج کردن! اصلا با هم نمی‌سازه و البته بیشتر با روحیه مسلمانی ما و البته با این شرایط اقتصادی دنیا و کشورمون و البته با فرمایش رهبرمون در باب حماسه اقتصادی و یا حمایت از کار و سرمایه و دوری از اسراف و تجملات و... گاهی واقعا می‌مونم مردم چه جوری وسایلی با این قیمت‌های بالا می‌خرن؟! و البته بعد هم همیشه می‌نالن! خب مگه حتما باید آدم مانتوی فلان تومنی و کفش و اسباب‌بازی بهمان تومانی داشته باشه؟ واقعا چقدر با توجه به شرایط اقتصادی دنیا و کشور، ما به مسئله ضرورت تو خریدهامون نگاه می‌کنیم؟ و واقعا نباید یه ذره بیشتر دقت کنیم تو نحوه خریدها و زندگیمون؟ 

 

__________________

راستی بعد از گز کردن چن‌تا مغازه اسباب بازی فروشی، وقتی دست آخر هیچی نخریدیم، رفتیم یه سری وسایل الکتریکی خریدیم و مشابه اون مداری که دیده بودیم و البته خیلی قشنگ‌تر و کامل‌ترش رو خودمون برای پسرامون ساختیم، با قیمت تموم شده زیر 2 هزار تومن! اینم عکسش:

مدار الکتریکی

اینم دو تا پسر گل و گلاب که حسابی از این اسباب بازی تولید منزل و کم هزینه خوششون اومده:

اسباب بازی ارزان






برچسب ها : سبک زندگی(تحریم) و کار ایرانی، سرمایه ایرانی  ,

      

خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس، از میان همه ی تصویر های آن روزها یکی را که از همه ی آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اینچنین روایت می کند:
یادم می آید یک روز که در بیمارستان بودیم، حمله شدیدی صورت گرفته بود. به طوری که ازبیمارستان های صحرایی هم مجروحین زیادی را به بیمارستان ما منتقل می کردند.اوضاع مجروحین به شدت وخیم بود. در بین همه آنها، وضع یکیشان خیلی بدتر از بقیه بود. رگ‌هایش پاره پاره شده بود و با این که سعی کرده بودند زخم هایش را ببندند، ولی خونریزی شدیدی داشت. مجروحین را یکی یکی به اتاق عمل می ‌بردیم و منتظر می ماندیم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببریم.

وقتی که دکتر اتاق عمل این مجروح را دید، به من گفت که بیاورمش داخل اتاق عمل و برای جراحی آماده اش کنم. من آن زمان چادر به سر داشتم. دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم.
همان موقع که داشتم از کنار او رد می شدم تا بروم توی اتاق و چادرم را دربیاورم، مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت: من دارم می روم که تو چادرت را در نیاوری. ما برای این چادر داریم می رویم... چادرم در مشتش بود که شهید شد.

از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم.

 

_______________

پی‌نوشت1:این خاطره زیبا رو از  http://www.mohajaba.blogfa.com/post/122/خواهرم-چادرت- کپی کردم. کاش یه ذره درک کنیم.

پی‌نوشت2: اینقدر این روزا حرف تو دل هست که... ترجیح می‌دم نگم؛ ولی یه دو تا نکته کوچولو: واقعا افتخار می‌کنم که برای جلیلی تبلیغ کردم و بهش رأی دادم؛ و واقعا ناراحت کنندست نوشته‌های مدعیان وحدت و بصیرت؛ که دقیقا دارن تو تیم دشمن بازی می‌کنن این روزها و البته و صدالبته که با این نوشته‌هاشون باید هم بی‌بی سی با ذوق و افتخار نشونشون بده و کاش و صد کاش کمی با خودشون خلوت کنن که ببینن دارن چه می‌کنن:( و یه دل‌نوشت هم این‌که چقدر حیف که مردم باختند اتفاقا و نمره بصیرت اصلا نگرفتن و نتونستن حماسه واقعی رو خلق کنن:(

پی‌نوشت 3: لینکای جالب این روزا خیلی زیاد بودن و خیلی مطالب قشنگی در کنار مطالب تاسف‌بار عده‌ای نوشته شد؛ که باعث افتخار بود این همه ظرفیت؛ ولی این دو تا لینک رو دوست دارم بذارم برا خوانندگان مطالبم:

http://panahian.blog.ir/post/13

http://www.rajanews.com/detail.asp?id=160310






برچسب ها : سبک زندگی(حجاب)  ,

      

 

یروز یه جلسه‌ای داشتیم به شکل خصوصی؛البته بعد از جلسه از سخنران جلسه اجازه انتشار سخنان را گرفتیم؛ از اون‌جا که مطالب خیلی جالب بود، گفتم این‌جا هم بیارمشون. البته ذکر این نکته هم ضروریه که من به خاطر این‌که با بچه‌هام رفته بودم و پسرکوچیکم آروم یه جا نمی‌نشست، بیشتر سرپابودم و در نتیجه نتونستم صحبتا و به خصوص اسامی رو یادداشت کنم. ولی خب اصل مطالب رو این‌جا میارم برای استفاده دوستان جویای حقیقت:

سخنران محترم که البته ظاهرا خیلی سیاسی بودن و خودشونم مدت‌ها در سمت‌های بالای کشوری بودن و مطالعات و کتاب سیاسی هم داشتند و اهل تحلیل و بررسی مسائل سیاسی و داخلی و خارجی بودن، ابتدا از دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی شروع کردن و این‌که حتی یک مقدار زاویه داشتن با رهبری چه نتایجی رو برای کشور پدید میاره و گاهی حتی کاملا ناخواسته و به خاطر همین زاویه کوچیک و یا سادگی فرد و سوءاستفاده اطرافیان از همین سادگی، کشور متحمل چه خساراتی شده.

از دوران سازندگی گفته شد و این اعتقاد که زیر چرخ توسعه باید اون 50 هزار نفری که زیر خط فقرن، له بشن و صاحبان این ایده و نظریه و اون‌ها که با نزدیکی به رئیس دولت سازندگی و سوء استفاده از ایشون و همون اندک زاویه موجود، کسی مثل هاشمی رو که از قضا در انقلاب و پیروزیش و دوران جنگ نقش فعال و روشن داشته، ولی بعد تبدیل شد به کسی که ....

 

و بعد خیلی از اطرافیان ایشون رو که باعث نتایج پر از خسران دوران سازندگی شدن، نام بردن و این‌که در اون دوران چقدر تلاش شد برای القای زندگی تجملاتی و حتی نمونه‌ای از تناقضاتی که نتیجه این تفکر بود رو هم ذکر کردن و این‌که در اون دوران، اصلا به صدا و سیمای وقت که ریاستش رو برادر آقای هاشمی برعهده داشت؛ دیکته شده بود که با تمام توانش باید تجملات رو به زندگی مردم بکشونه و اون موقع که کمتر خانواده‌ای پیدا می‌شد که تو خونش مبلمان داشته باشه، صحنه صاحبان منازل پر از مبلمان‌های آن‌چنانی بود.

بعد رسید به قضیه فائزه هاشمی و کلا فرزندان هاشمی و بعد هم به دوران اصلاحات؛ دورانی که به گفته رئیس دولتش هر 9 روز فتنه‌ای رخ می‌داد و مقامات بالای دولت دو رکن ولایت فقیه و نیز مرجعیت رو نشانه‌گیری کرده بودند تا در ساختار کشور اسلامی ما تغییرات اساسی ایجاد کنند. دورانی که رئیس دولت خود کمتر از کارهایی که در حال انجام بود، باخبر بود و در واقع بیشتر از آن‌که خود در حال ایفای نقش باشد،فقط بستری برای افرادی که اتفاقا در دولت پیشین هم مشغول فعالیت بودند، فراهم کرده بود. و بیان شد که پس از بررسی‌های دقیق آن افراد؛ که همان‌طور که گفتم به خاطر عدم همکاری پسر خردسالم نتوانستم اسامیشان را یادداشت کنم؛مهم‌ترین مکان برای حذف مرجعیت و ولایت فقیه، آموزش و پرورش شناخته شد؛ چرا که طبق بررسی‌های اصولی موثرترین تغییر در ساختار کشور را باید از نسل نو و خردسالان شروع کرد که آن هم از طریق وزارت آموزش و پرورش میسر می‌شود و با برنامه‌ریزی فوق‌العاده نرم و غیرملموس، به تغییرات اساسی پرداختند و برای این‌که احیانا این تغییرات با مخالفت‌حزب‌اللهی‌ها مواجه نشود؛ بر خلاف برخی وزیران، وزیر آموزش و پرورش یکی از افراد باچهره به شدت مثبت انتخاب شد. جناب آقای مظفر؛ همو که برادرش در جبهه چنان سابقه درخشانی دارد و ...به تعبیر سخنران، در واقع این جناب مظفر فقط به عنوان یک مترسک در سمت وزارت آموزش و پرورش گذاشته شد تا تیشه‌های فراوان به ریشه فرهنگ اسلامی دانش‌آموزان ما وارد شود و موارد بسیار جالبی از این تغییرات نرم  رو بیان کردند و الحق که بسیار مثال‌ها جالب بود و افسوس‌بار.

و البته از آن رو که چهره وزیر آموزش و پرورش برای امت حزب‌الله کاملا شناخته شده بود تا مدت‌ها اعتراضاتی متوجه او نشد، و البته دیری نپایید که معلمان حزب‌اللهی به اعتراضات پرداختند و در همین راستا بود که در دوران اصلاحات بارها با تجمعات اعتراضی معلمین دلسوز مواجه شدیم و البته بماند که با سرسختی رؤسای اصلاحات، خودشان پیروز میدان شدند و در این میان هم اسامی افرادی از ضد انقلاب و یا همان افراد دوران سازندگی برده شد که منجر به چنین تغییراتی شدند.

تا این‌که بالاخره رسیدیم به دوران انتخابات ریاست جمهوری 84؛ همان‌که در مراسم تنفیذ رییس دولت، حضرت ماه خود فرمودند؛ من قبل از برگزاری این انتخابات در منزل و به خانواده و فرزندانم می‌گفتم که حتی اگر آقای احمدی نژاد رییس جمهور هم نشود، فی الواقع پیروز میدان است و برنده، چرا که گفتمان عدالت و امام را به کشور برگردانده و فضای ناب و زیبایی را در تبلیغات انتخاباتی به نمایش گذاشته است. و همان که در روز اعلام نتیجه ریاست جمهوری، فلان روزنامه خارجی(فراموشی نام از من است) بزرگ‌ترین تیترش این بود که: خمینی آمد! و فضای آن روزهای کشور و روزنامه‌ها و رسانه‌های خارجی و ترسشان از پیروزی احمدی‌نژاد و تمام برنامه‌ریزی‌هایشان برای عدم پیروزی این گفتمان و اثرات عالی این گفتمان و بعد تا رسیدیم به انتخابات سال 88 و فتنه‌ای که پایه‌های اولینش در همان دوران سازندگی چیده شده بود و ...

بالاخره، خلاصه کنم کلام را، به فضای امروز رسیدیم و جریانات سیاسی فعال و آقایان اصول‌گرا و اصلاح‌طلب و بعد هم با توجه به سئوالات ما، به بحث اصلح رسیدیم.

این‌که واقعا چقدر مضر است که گفتمان پیروز این انتخابات گفتمان معیشت باشد و نان و پنیر و سفره مردم؛ تحریمی که نتیجه فشارهایش حتی به سال هم نرسیده و گرچه به شدت مردم را می‌آزارد، ولی نباید کل هم و غم ایران اسلامی و هدف انقلاب بزرگ امام خمینی بشود.

این‌که وقتی شخصی هم‌چون آقای رضایی تمام تلاشش این است که اقتصاد را سامان دهد و سفره مردم را رنگین کند و البته در کنارش عقیده دارد که من فلان کار را خواهم کرد و البته آن‌قدر با رهبری صحبت می‌کنم تا او را راضی به عقیده‌ام کنم! یعنی این‌که به او بفهمانم که نظر من جامع و درست است و او هم مجاب شود!( همان‌طور که رضایی می‌گوید من با آمریکا مذاکره خواهم کرد؛ ولی رهبری را هم به این امر راضی می‌کنم!)

یا از دو نقطه ضعف بزرگ جناب ولایتی که یکی تعلق خاطر و علاقه شدیدش به جناب هاشمی رفسنجانی است و دیگری هم همین نقطه ضعف دوم آقای رضایی. یعنی گرچه به قول سخنران، اگر ما هم و غممان اقتصاد باشد، آری اعتراف می‌کنیم که برنامه رضایی در این زمینه بیشتر کارشده است؛ و یا اگر قرار باشدمسئولیت خاصی فروتر از ریاست جمهوری به ولایتی بدهیم، اتفاقا شاید به بهترین نحو از پسش برآید؛ ولی برای ریاست جمهوری این هر دو به درد نمی‌خورند.

در باب آقای قالیباف که پرسیدیم که چرا ایشان، نه؛ گفتند من خودم با آقای قالیباف دوست هستم و از نزدیک ایشان را می‌شناسم، و اتفاقا ایشان یکی از کمیاب‌ چهره‌هایی است که اتفاقا در شورای شهر تهران، سرسخت‌ترین اصول‌گراها هم او را قبول دارند و سرسخت‌ترین اصلاح‌طلبان، هم. ولی این همه جا نمی‌تواند نقطه قوت باشد. ایشان آن‌قدری که برای بتن‌ریزی موفقند، برای تمدن‌ریزی به جرأت می‌توان گفت مخربند.در همین فضای شهرداری تهران، ایشان مثلا فلان دو برج روبه‌روی برج میلاد را با پیمانکاری قرارداد بستند که یهودی‌الاصل بود و صهیونیستی و ضد اسلام و ایران اسلامی. همان خانمی که برج روبه‌روی خانه خدا، کعبه، را همان نماد ابلیسک را ساخت. و یا ایشان برای انجام پروژه‌های عمرانی آن‌قدری که به موفقیت نهایی پروژه دقت می‌کنند شاید از پاک بودن پول پروژه غفلت می‌ورزند و مثال آورند که برای فلان پروژه با فلان پول ناپاک چه ها کردند و وقتی ما اسنادش را فاش کردیم اعضای حزب‌اللهی شورای شهر با او دعواشان شد و اختلاف افتاد و چه ها که بر سر پروژه نیامد و یا از خرج مبالغ فراوان برای تبلیغات آن‌هم از حدود 1 سال پیش خبر دادند که حتی افراد ستاد ایشان، نزد این سخنران آمده بودند که از جهت نفوذی که دارند در فلان جاها فلان کارها را بکنند و ...

و یا از سال 84 و حرف‌های آقا که از مال شبهه‌ناک و یا اسراف در تبلیغات دوری کنید و این‌که بارزترین مصداق این حرف‌ها به اذعان همه، شخص قالیباف بود. و یا از جلسه آقای قالیباف با آقای ماندگاری که چه‌ها گفتند و ...بماند.

ایشان ایرادی که بیش از همه بر آقای قالیباف وارد بود را این دانستند که اطرافیان او، همان اطرافیان خطرناک هاشمی سازندگی و خاتمی اصلاحاتند که چه اثرات مخربی که بر فرهنگ ما نگذاشته‌اند و اتفاقا قالیباف به همکاری با آن‌ها افتخار می‌کند، حال آن‌که همراهی با برخی ضدانقلاب‌های خطرناک که اتفاقا تا به حال هم، کم اثرات خطرناک نداشته‌اند، هیچ جای افتخار ندارد، چرا که واقعا اثرات ناجوری بر روند انقلاب گذاشته‌اند. علاوه بر این او هم، مهم‌ترین هم و غمش دنیا و آبادانی آن است برای مردم و این‌که با پیروزی او هم خدای نکرده بیم آن می‌رود که گفتمان معیشت گفتمان مطرح و سرزبان مردم بشود.(ایشان به نام چند تن از همین اطرافیان مشکل‌دار هم اشاره کردند که متاسفانه یادم نیستL)

از برتری‌های جلیلی هم کم گفته نشد، از این‌که دشمن چقدر از پیروزی او رعب دارد و بازماندگان خاندان پهلوی مثل بهنود و خواهرزاده فرح و ... به شدت مصمم شده‌اند که با تمام توان مانع از پیروزی او شوند، و این معیار امام که ببینید چه کسی بیشترین هجمه از سوی دشمن را دارد و معیار گفتمان انقلاب که این‌هم همانند همان دوران 84 حتی اگر پیروز ظاهری نباشد و یا حتی اگر با انصراف جلیلی هم مواجه شود، باز همین مطرح شدنش و فضای کاریش، فی‌الواقع پیروز واقعی میدان است و سطح مطالبات مردم را بسیار رشد داده و ...

از برنامه اقتصادی جلیلی که پرسیدند، هم جواب زیبا بود؛ این‌ امر که با اثبات پدر علم مدیریت ایران، حتی این مطلب بیان شده که ریاست جمهوری عرصه مدیریت راهبردی است؛ نه مدیریت اجرایی( که هواداران قالیباف از آن دم می‌زنند) و این‌که فضای شورای امنیت ملی واقعا زیباترین فضا برای مدیریت راهبردی است و این‌که برنامه فوق‌العاده قوی تیم اقتصادی جبهه پایداری پس از انصراف در اختیار ایشان قرار داده شده، و این‌که ایشان به جهت تحصیل در دانشگاه امام صادق(علیه‌السلام) و برنامه‌ریزی‌های قویشان، و نیز حمایت امثال پرفسور درخشان و ... اتفاقا شاید از دیگر آقایان کاندیداها برنامه کامل‌تری داشته باشند و ...

به این‌جا که رسیدیم از سخنران پرسیدیم قضیه جناب قدیانی را و این حمایت‌های بی‌رویه‌اش از قالیباف را و نیز تخریب‌های شدیدش علیه جبهه واقعا مخلص و اصولی پایداری را و از سرانش و از جلیلی را؛ و ابتدای امر مواجه شدیم با این جواب که مگر فقط ایشان است؟ آقای شهاب مرادی هم شهر به شهر در تبلیغ جنابش است. خب آن‌ها هم با حجت شرعی خودشان به این انتخاب رسیده‌اند. ولی وقتی ما بیشتر گیر دادیم و گفتیم شاید از خیلی‌ها انتظار، این نباشد؛ ولی از کسی که در فتنه 88 چنین خوب عمل کرده...

گفتند: اصلا شما فکر می‌کنید این‌همه که در مورد فتنه بزرگ‌تر حرف می‌زنند، یعنی چه؟ یعنی همین‌که آن‌ها که خود در 88 کتک و زخم خوردند، حال راه را اشتباه بروند و به جای دشمن دوست را بزنند و ...ولی از آن‌جا که با وجودی‌که ما خود به چشم خویش دیده‌ایم قلم‌زنی‌های این روزهای قدیانی را؛ باز باورمان نمی‌شد که ایشان این‌قدر سخنان عجیب و غریب علیه آقای مصباح و سران پایداری و نگاه دشمن و دوست به آرا و انتخابات داشته باشد؛ ایشان مثالی بسیار جالب زدند که: اتفاقا در ادامه همین بحث فتنه بزرگ‌تر، افرادی بسیار مؤمن و حزب‌اللهی بودند که بدون کمترین اخذ هزینه‌ای و کاملا مخلصانه مدت زیادی بود که می‌گفتند مشایی اصلا خود رهبری است و چه کارها که نمی‌کردند و ...تا این‌قدر شدید شد که وزارت اطلاعات چاره‌ای به جز جمع کردنشان ندید و کم نبوده افرادی که با نیت کاملا انقلابی و مخلصانه، افرادی که از قضا جاهایی بهترین نمره امتحانی را گرفته‌اند؛ بعد در چنان راهی قدم می‌گذارند که...

خلاصه ایشان از دغدغه فرهنگ گفتند و این‌که گفتمان انقلاب و اسلام و امام باید گفتمان مردم کوچه و بازار شود و واقعا ضرر کرده‌ایم اگر گفتمان معیشت و نان و پنیر که دیر یا زود و هر که که بیاید، بالاخره حل خواهد شد، گفتمان غالب شود.

البته ایشان به این‌که ما هیچ‌گاه ادعا نداریم که مثلا حتی جلیلی صددرصد است؛ هم اشاره کردند بعضی شبهات راجع به ایشان را هم جواب دادند که بماند.

 

 






برچسب ها : حماسه سیاسی  ,

      

 

اعمال شب وروز مبعث

مبعث

 27 رجب سالروز بعثت حضرت محمد(ص) از روزهای خوب و متبرکی است که اعمالی برای شب و روز آن ذکر شده

تا امکان بهره مندی هرچه بهتر و بیشتر از این فرصت معنوی فراهم شود.

 

شب مبعث از شبهای متبرکه است و برای آن اعمالی ذکر شده:

 

* در مصباح از حضرت ابوجعفر امام جواد (ع) روایت شده که فرمود در رجب شبى است که از آنچه که

 

بر آن آفتاب می تابد بهتر است و آن شب بیست و هفتم رجب است که در صبح آن پیغمبر خدا (ص) به رسالت مبعوث شد

و براى آن شب اعمالی است که اگر شیعه ای از ما آن اعمال را در آن شب انجام دهد اجر عمل شصت سال می برد.

 

در مورد این عمل آمده: پس از نماز عشاء هر ساعتى از شب را تا پیش از نیمه آن بیدار شو و دوازده رکعت نماز اقامه کن

و در هر رکعت حمد و سوره اى از سوره هاى کوچک مفصل ( مفصل ازسوره محمد است تا آخر قرآن) بخوان.

 

نمازها دو رکعتی هستند. پس از هر دو رکعت بعد از سلام؛ هفت مرتبه سوره حمد،

هفت مرتبه مُعَوَّذَتَیْن، و سوره های توحید و قُلْ یا اَیُّها الْکافِرُونَ هر کدام هفت مرتبه،

و سوره قدر و آیة الکرسى هر کدام را هفت مرتبه بخوان.

 

بعد از اتمام نماز این دعا خوانده شود:

 

اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى الْمُلْکِ وَ لَمْیَکُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُکَ

بِمَعاقِدِ عِزِّکَ عَلَى اَرْکانِ عَرْشِکَ و َمُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ کِتابِکَ وَ بِاسْمِکَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ وَ

 

ذِکْرِکَ الاْعْلىَ الاْعْلىَ الاْعْلى وَ بِکَلِماتِکَ التّامّاتِ اَن  تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَنْ تَفْعَلَ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ...

 

ستایش خاص خدایى است که نگیرد فرزندى و نیست براى او در فرمانروایى شریکى و نیست برایش یاورى

 

از خوارى و به بزرگى کامل بزرگش شمار، خدایا از تو خواهم به حق چیزهایى که موجبات عزتت

بر پایه هاى عرشت مى باشد و به حق سرحد نهایى رحمتت از کتابت و به نام بزرگتر بزرگتر بزرگترت

و به حق ذکرت که والاتر و برتر و اعلى است و به کلمات تام و تمامت....

 

پس بخوان هر دعایى و حاجتی که داری و درود فرست بر محمد و آلش .

 

* انجام غسل در این شب مستحب است.

 

* زیارت حضرت امیرالمؤمنین (ع) که افضل اعمال  شب عید مبعث است.

 

اعمال روز عید مبعث

عید مبعث از جمله اعیاد عظیمه است و روزى است که حضرت رسول (ص) در آن روز به رسالت برگزیده شد .

 

برای این روز  چند  عمل ذکر شده است :

 

* غسل

 

* روزه، روز عید مبعث یکى از چهار روزى است که در تمام سال امتیاز دارد براى روزه گرفتن و برابر است با روزه هفتاد سال.

 

* بسیار صلوات فرستادن.

 

* زیارت حضرت رسول و امیرالمؤمنین .

 





      

 

مصباح مصباح است

مطلبی بسیار زیبا در 

http://h-shad.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=271:lr-&catid=49:1392-02-21-06-29-54&Itemid=96

 

 






برچسب ها : حماسه سیاسی  ,

      

 

این روزا روزای پرکار و پرتلاشیه، علاوه بر صحبت‌های حضوری و تلفنی و پیامک‌ها؛ بخش قابل توجهی از وقتم رو پای برنامه‌های کاندیداها از تلویزیون و اینترنت می‌گذرونم. صبح و شب و وقت و بی‌وقت و حتی به خاطر این‌که بعضی وقتا طی روز بچه‌ها نمی‌ذارن طی روز خیلی پاتو کفش اخبار اینترنتی و سایت کاندیداها کنم،تا پاسی از شب گذشته تو اینترنت پرسه می‌زنم و صبح قبل از این‌که بقیه اهل خونه از خواب بیدار شن، هم می‌شینم پشت سیستم و ...

ولی کنار اخبارای متفاوت و سایتای مختلف و رنگ و وارنگ هر کدوم از کاندیدها، گاهی برخی نوشته‌های دوستان، خیلی باعث رنجش خاطرم می‌شه و البته بیش از رنجش خاطر، باعث توفکر فرورفتن و عبرت‌گیری می‌شه.

دوستان و خودی‌هایی که خود اذعان دارند به این‌که رقیب در صحنه است و در نتیجه باید بیش از همیشه بر طبل اتحاد و همدلی کوبید و نباید دوستان را به بهانه طرفداری از کاندیدی مخالف نظرشان تحقیر و شماتت کرد و نباید کاندید مخالف رأی را تخریب کرد؛لیکن خود بیش از همه نه فقط کاندید مخالف را؛ بلکه طرفدارانش را، شعارهای اتفاقا شفاف و واضحش را، حامیانش را- علامه و اساتید اخلاق و سخنران مذهبی و کارشناسان و مداحان و ...-؛ حتی کلمات زیبای مورد استفاده‌اش را که از قضا از جمله کلماتیست که رهبرمان هم از آن‌ها کم بهره نمی‌برد را و حتی ویژگی‌های مثبتش را هم به انحاء مختلف نرم و سخت و شدید و همه رقم می‌کوبانند، چه با بیان خودشان و چه مبصرشان و چه تایید نظراتی که گاهی واقعا تعجب می کنم از چرایی تاییدشدنشان. افشاگری‌ها و نه تخریب‌های فلان نیوز را به هزاران روش می‌کوبانند و البته خود دست کمی‌از آن‌ها ندارند و حتی به دستگیره‌های بی‌ربط و دلیل کاندید مخالفشان هم تمسک می‌جویند. با گزینشی برخورد کردن نسبت به کامنتها و نظرات و انتشار قسمت‌هایی از نظرات خواننده‌ها از بازی با کلمات و تقطیع جملات می‌گویند.کافیست در بحث‌های چالشیشان، در نیمه شب نظری بدهی و با انبوهی از سخنان...مواجه شوی و چقدر جالب که در دیگر ایام که خواننده متونشان باشی؛ حتی تعداد افراد آنلاین هم نشان‌دهنده فدایی‌های صاحب قلم است و مایه سرور، این ایام ولی متاسفانه، تعداد وبلاگ‌های مخالف همان صاحب قلم، به خاطر نظرشان لابد از جایی خط می‌گیرند(حتی اگر از خوانندگان همیشگی متونشان باشند و اتفاقا تا حال همیشه علاقمند به مطالبشان) و البته ظاهرا من هم اکنون باید شامل همان تعداد شوم و یکی به عدد وبلاگ‌های سازمان‌یافته تخریبیشان اضافه شود.(1)و همان‌ها که تا دیروز با متون صاحب قلم خوشحال می‌شدند از زیبایی قلم و بصیرت‌افزایی‌اش و اعتراف هم می‌کردند، حال به بهانه نظر مخالف، یا نظرشان نباید تایید شود و یا ...

جایی که خود را(نه اشخاصش را) بهشتی می‌دانند و جوهر نوشته‌ها را از خون شهیدان می‌دانند و می‌گویند و البته بسیار هم نشان‌داده‌اند که طالب خوشامد رهبرند، ولی چنان بر عالم دینی و برخی افراد و کاندیدها می‌تازند که دیگر نه بوی بهشت بر مشام می‌رسانند و نه...

خود می‌گویند علامه را و افراد را تخریب نمی‌کنند، ولی نوشته‌ها و کامنت‌هایی که از قضا بسیار راحت‌تر تایید می‌شوند، اصلا این را نمی‌گوید.

 

اصلا مرا چه با این دعواها! این روزها خیلی به فکر فرو می‌یوم و خیلی دلم می‌گیرد. این روزها به تناقضات نوشته‌ها و اعمال فکر می‌کنم و تفاوت دیدگاه‌ها؛واقعا می‌شود از اشتباه تخریب خودی بنویسی، ولی خود به بهترین شکل بدان عمل کنی. واقعا می‌شود با تفاوت دیدگاه قشنگ‌ترین صحبت‌ها را هم بد تفسیر کرد و کارها و برنامه‌ها و صحبت‌های کسی را عین بی‌برنامگی بدانی، و جالب که واقعا می‌شود خود تعجب کنی از هم‌رأی شدنت با افراد دارای تقابل با حزب‌اللهی‌ها؛ ولی اتفاقا همین را هم جور دیگری تفسیر کنی. می‌شود کاندید خودت هم گفته باشد من ائتلافی هستم و برهم‌نزننده ائتلاف؛ ولی تو کاسه داغ‌تر از آش شوی و فقط دیگر اعضای ائتلاف را بزنی، آن هم از نوع همان تخریبی که خودت می‌گویی نباید باشد. می‌شود خود آگاه باشی به نحوه نظرسنجی‌ها و احتمال تغییرشان آن هم حتی در آخرین روزها و با آخرین حرف‌ها و بیان مواضع و البته امور دیگر دخیل در آرا، ولی این‌همه بر نظرسنجی‌ها مانور دهی. می‌شود خودت اذعان کنی به حضور رقیب در صحنه و بخواهی که ای دوستان تا رقیب هست، او را بزنید و این‌همه مرا؛نه؛ ولی خودت فقط چسبیده باشی به خودی‌های با رأی مخالفت و تند تند و پشت سرهم مطلب بگذاری درباره اشتباهات خودی‌ها. واقعا می‌شود معتقد باشی به رضایت و خوشامد حضرت ماه؛ ولی چنان بر عالمی و طرفدارانش بتازی که ...(واقعا با برخی جملات و یا تایید برخی نظرات شرمم می‌آمد که خوانندشانم)و می‌شود دقیقا مانند طرفداران موسوی در 88 بگویی اصلا این‌که دشمن فلانی را علم کرده و تخریبش می‌کند از همین روست که او هم سخن امام ما را شنیده که ببینید دشمن که را می‌کوبد. و این‌که دشمن از دوگانه فلان دم می‌زند هم از همین روست. واقعا جل الخالق و یا للعجب!!!!

هر چه بیشتر از این مطالب می‌خوانم بیشتر از دنیا و سیاست بدم می‌آید و دلم مهمان درد می‌شود. خدایا دل‌های دوستان خودی را بیش از پیش متحد و همراه کن و خدایا دل‌ها را به سمت اصلح رهنمون کن.

_________________

(1) یاد ایام تبلیغات ریاست جمهوری سابق افتادم که طرفداران موسوی متهمم می‌کردند به اخذ پول‌های آن‌چنانی بابت تبلیغ برای کاندیدم، چرا که شب وروزم در حال پیامک زدن و ایمیل زدن و...می‌گذشت.

دل‌نوشت:بنده گرچه کاندیدم را تا حال حاضر و با توجه به صحبت‌های تا امروز مشخص کرده‌ام؛ ولی واقعا معتقدم که 4 نفر از کاندیداها در دایره اصول‌گرایانند و به جد اعتقاد دارم به سخن امام خامنه‌ای که دوستی را به خاطر رأیی مخالف رآیتان نکوبید و هر کس به هر طریق و هر تلاشی خودش به حجت شرعی برسد و نامزد اصلحش را بیابد و برایش تبلیغ کند؛ ولی این روزها هرچه بیشتر در برخی سایت‌ها پرسه می‌زنم بیشتر دلم می‌گیرد که چرا کسانی که خود داعیه اتحاد و عدم تخریب دارند و واقعا مروج افکار اسلامی و اندیشه‌های حضرت ماهند؛  این روزها این‌قدر بر دوستان می‌تازند و تحمل دوستان و خوانندگان متون خودشان ولی در حال حاضر طرفدار کاندیدی دیگر را ندارند و حتی نویسندگان چنین متونی را سازمان یافته فلان و فلان می‌خوانند. البته این‌که خود واقعا دلگیرند از هجمه برخی دوستان مخالف رأیشان، قابل قبول است، ولی از هر کسی هر ادبیاتی قابل انتظار نیست و هر هجمه‌ای هم، و صاحب قلم زیبا و بصیرت‌افزا را شایسته نیست که به بزرگانی، چنین بتازد؛ آن هم یا به اتهاماتی اثبات نشده و یا به جرم طرفداران- که لزوما طرفدارن نمی‌توانند نشان‌دهنده آرا و افکار و اعمال گروه‌ها باشند- و برخی سخنان و شعارهای واضح را چنین به تمسخر بگیرد، آن‌هم کسی که خود استاد سخن است و اگر قرار باشد همین شعارها و ایده‌ها و سخنان را کاندید خودش بگوید با شناختی که من دارم به بهترین شکل تفسیرشان می‌کند و اتفاقا از زیبایی شعارهایش می‌گوید- این را از این جهت می‌گویم که همین شعارها و سخنان و ایده‌هایی که امروز به سخره می‌گیرند؛ افراد با سواد و بینش کمتر هم بسیار زیبا درک می‌کنند و شرح می‌دهند. وگرنه قصدم بی‌انصافی نیست.

بیش از همه دلم می‌سوزد که آنان که نقاط اشتراک فراوان دارند و همه دردمند نظامند و انقلاب، چنین بی‌هوا و با ادبیاتی واقعا نامناسب، بر هم می‌تازند.

خدایا ما را دریاب!

 






برچسب ها : درددل  ,

      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >




+ سلام، سئوال در مورد برنامه‌های اندروییدی و حافظه موبایل دارم، کسی پاسخگو هست؟(چشمک)

+ سلام، کسی هست در مورد اندرویید و بازار بتونه به چن تا سئوال ابتدایی و ساده من جواب بده؟

+ سلام،از نواهایی که خاطره شدن و راجع به امام رضان، چند تا می خوام، کسی لینکشونو نداره؟



+ سلام، کمک می خوام!

+ سلام، کسی از این فلش های جالب رمانتیک نداره برا همسری روزشو تبریک بگیم؟

+ صراحت انقلابی!

+ سلام دوستان، ببخشید یه سئوال در مورد متن گذاشتن تو پارسی بلاگ:

+ سلام دوستان


[ مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ ]
[ Designed By Ashoora.ir ]